دستان خالی و توهم فروپاشی

درست در چنین شرایطی است که صدا و سیمای جمهوری اسلامی، اقدام به دعوت از تمامی گروه ها و احزاب فعال کشور، برای حضور در مناظره های تلویزیونی می کند. برای همین منظور، از سازمان مجاهدین خلق، جبهه ملی، حزب توده، سازمان فدائیان خلق، جاما، نهضت آزادی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، حزب جمهوری اسلامی و... برای بحث در باب «آزادی» در جمهوری اسلامی دعوت می شود؛

ادامه نوشته

نوشتن یا ننوشتن، مسئله این نیست!

مدام در فراز و نشیبِ «نوشتن» یا «ننوشتن» هستیم. زمانی بی محابا و فله ای می نویسیم؛ از هر موضوعِ باربط و بی ربطی. و زمانی قلم را غلاف کرده و با خود عهد می بندیم که «دیگر نخواهم نوشت»!
هیچ گاه نیز مشخص نمی شود که «آن زمان که می نوشتیم، چرا می نوشتیم؟ و حال که نمی نویسیم، چرا نمی نویسیم؟»

ادامه نوشته

ما همیشه «به روزیم»

ما همیشه «به روزیم»
«به روزیم» و همین را بسنده می کنیم از تمام «حیات».
«به روزیم» و همین نیز نهایت هنر و غايت كمال مان است.
بیش از این «نمی دانیم» و البته بیش از این هم «نمی فهمیم».
«به روزیم» و همین نیز منتهای «افق»مان است.
«به روزیم»، یعنی چشمانمان تا نوک بینی مان را می تواند که دید.
«به روزیم» و به دیروز و فردا و حتی همین «امروز» هم کاری نداریم.
هر چه می خواهد بشود، بشود. همین که ما «به روزیم» کافی است.
اینکه که رفت و که ماند، که افتاد و که شکست.
اینکه که یخ زد و که آب شد، که سوخت و که سوخت! اصلاً مهم نیست.
ما «به روزیم» و زندگی در لحظه «اکنون» را به هیچ نمی فروشیم.
ایمان آوردنمان «به روز» است؛ کفر ورزیدنمان هم.
گریستنمان «به روز» است؛ خندیدنمان هم.
دیدن مان «به روز» است؛ کور گشتن مان هم.
شنیدن مان «به روز» است؛ کر شدنمان هم.
فریاد زدنمان «به روز» است؛ لال شدنمان هم.
خلاصه...
یادم رفت که بگویم
«به روز بودن»مان هم «به روز» است!
راستی، ما که همیشه «به روزیم»، آیا «بهروز»یم هم؟

سربازان از گهواره برخاسته اند

جمع کنید بساط خود را ای «سفلگانِ به عقد قدرت درآمده».

شما را چه نسبتی با امام و «خط»اش؟

شما، ای قبیله ای که چهار دست و پا چنبره زده اید بر «خط امام» و شرکتی انحصاری ساخته اید از آن برای زندگی حقیر خود، می شود آیا چند کلامی به «خط امام» بنویسید برای ما؟

از همان ها که شده اند «سابقه ی درخشان» و «زیب دفتر خاطرات»تان.

از همان «ناگفته های همیشه ناگفته» که در دوران فترت، به کارتان می آیند...

از همان ها که به گاهِ حذف از شطرنج سیاست، از حافظه ی تاریخی خود فرامی خوانیدشان و با آنها می شوید «تیتر یک» روزی نامه ها.

مگر شما نیستید که نان از نامش می خورید و از مرامش واهمه دارید؟ سانسورش می کنید و از کلامش، تنها برای تطهیر خود بهره می جویید، و مابقی را در بندِ مصلحت و حصار منفعت حبس می کنید تا مبادا سیه روی شوید؟

حال مان به هم می خورد از افاده های پوشالی تان، از چشمان تان که صداقت را از یاد برده است، از دَک و پز مسخره تان، آن هنگام که از عشق تان به خط امام می گویید...

جل و پلاس خود را جمع کنید که طوفانی سهمگین در راه است.

همان ها که امامِ شما گفته بود در «گهواره اند»، از گهواره ها برخاسته اند اکنون... در لباسی نو. آنها یک پا مرد شده اند برای خود؛ رشید و سی ساله اند. ولی افسوس... افسوس که باز هم نمی بینیدشان.

 

+متاسفم که برخی فرزندان آدم، در بلبشوی فضای مجازی، کام خود را به الفاظی آلوده می کنند که قلم از تکرار آنها شرمگین است. اینکه دریچه ی نظرات گشوده می شود، تنها و تنها برای تکمیل موضوع است و نه محملی برای عقده گشایی های سخیف...

 

«تردید»، آغاز مرگ انقلاب

این گفتار، به صورت زیر خلاصه می شود:

1.وقوع انقلاب

2.گذار از بی ثباتی

3.تثبیت ارکان انقلاب

4.حاکمیت آرامش نسبی

5.فراغت و آسودگی انقلابیون

6. بگو مگوهای ناشی از آسودگی خاطر

7.تولد نخستین تردیدها

8.بروز نخستین تضادها

9.اعلام انشعاب در صف انقلابیون

10.بالا گرفتن جدال های نفسانی با محوریت انشعابات

11.در حاشیه ماندنِ آرمان های انقلاب

12.آغاز ناکارآمدی انقلاب

13.انفعالِ انقلاب

14.توقف انقلاب

15.مرگ انقلاب

 

ادامه نوشته

مقایسه ی انقلاب؛ فقط با خودش

تربیت یافتگان انقلاب اسلامی، بر این باورند که «انتقاد»، قرین «انقلاب» است و عامل پویایی آن. نرم افزار انقلاب اسلامی، «انتقاد از وضع موجود» است و کسانی که این را برنمی تابند، بی تردید بدنبال توقف انقلاب هستند. «دوستان نادان» که خود را محب انقلاب معرفی می کنند، می پندارند که اگر انتقادی از شرایط موجود صورت گیرد، ضربه هولناکی بر پیکره انقلاب وارد شده است. از این رو «دلسوزانه»!‌ بدنبال توجیه کاستی ها برآمده و اصطلاحاً «ماست مالی» می کنند... این اخلاق ناصواب، «شخصیت انقلاب» را تنزل داده و او را در ردیف یکی از «شورش های عصیانگرانه» قرار می دهد. براستی محک ما در انتقاد چه باید باشد؟

 

ادامه نوشته

«غزه» آغاز کار است و نه انجام آن

مسلمین دارند فرافکنی می کنند. آنها با پیش کشیدن خداوند، می خواهند خود را از تمام اتهامات قدیم و جدید تبرئه نمایند. آنها با این فرمول نخ نما شده، تلاش دارند تا وجدان خود را آسوده کنند. ولی خود نیز می دانند که نمی شود.

 

ادامه نوشته