دامی به نام فرمالیسم مذهبی

«ضریح امام حسین(ع) در مرند نصب شد»؛ این را بخش‌های خبری سیمای استانی آذربایجان‌شرقی اعلام کردند و تصاویری از این ضریح را هم نشان دادند تا باور کنیم که خبرشان مستند است و دقیق!

نمی‌دانم این خبرِ، چگونه از فیلترهای صدا و سیما عبور کرده و به آنتن رسیده، اما این را یقین دارم که کسی از شنیدن چنین خبری جا نخورده و متاسف نشده است. چه می‌گویم؟! شنیدن چنین خبری، امروزه چنان مسرت‌بخش و غرورانگیز است که خیلی‌ها را به رشک واداشته قطعاً و شاید انگیزه‌ی بسیاری از حسین‌دوستان را در شهرهای دیگر تحریک کرده تا آستین بالا زده و ضریح‌هایی در ابعاد بزرگتر بسازند و بگذارند وسط شهرشان تا در این «ابداعاتِ حسین‌دوستانه» از قافله عقب نمانده باشند...

در خبرها آمده بود که در ساخت این ضریح، جمعی از بسیجیان مرندی مشارکت داشته و حدود 20 میلیون ریال هم هزينه کرده و یک ماه نیز برای آماده‌سازی آن وقت گذاشته‌اند! با این حساب چه ایرادی دارد که این پروژه را جزء «فعالیت‌های فرهنگی ویژه‌ی محرم» این برادران ثبت کنند؟ تا باشد از این ابتکارات باشد، که در عرصه‌ی «جنگ نرم» به شدت دچار «فقر ایده و ابتکار» هستیم!

خاطرم هست که چندی پیش هم، بزرگترین رحل قرآن معرق‌کاری شده به مناسبت سالروز شهادت سید مرتضی آوینی و روز «هنر انقلاب اسلامی» به همت بسیج هنرمندان در تبریز رونمایی شد!

*

اگر بخواهیم با نگاه‌های «امروزی» این قبیل مسائل را تحلیل کنیم، هیچ‌گاه به خود اجازه نخواهیم داد در مقابل‌شان علامت سئوالی گذاشته و خرده‌ای بر آنها بگیریم؛ اما اگر اندکی، و فقط اندکی، از این نگاه غالب فاصله بگیریم و صحت اعمال و راستی رویدادها را با «محکِ حقیقت» بسنجیم، سلسله‌ای از تردیدها و علامت‌سئوال‌ها پشت سر هم ردیف خواهند شد.

 

ما بدجور گرفتار دام «فُرمالیسمِ مذهبی» شده‌ایم و خود هم نمی‌دانیم که چه دامی است این دام ملوّن و فریبنده. جلوه‌های این گرفتاری به قدری زیاد شده که تقریباً فضایی برای دیگرگونه دیدن باقی نمانده است. نمی‌شود هم به راحتی بر این فضا شورید و متعرضش شد از بس که عمومیت دارد؛ تاب‌آوری جامعه‌ی متدینین در برابر هرگونه نقد و پرسش و تردید در این باب، بسیار پایین است.

ذائقه‌ها «جور دیگر» شده‌اند و هاضمه‌ی معنوی و مذهبی مردم، به آنچه از «فرمالیسم» بیرون می‌آید، روی خوش نشان می‌دهد. هاضمه‌ی فست‌فودی ما، دین و متعلقاتش را هم می‌خواهد بی‌دردسر و در بسته‌های جیبی برگیرد.

عنقریب است که با انتشار ویروس «فرمالیسم مذهبی»، از معرفت دینی‌مان، جز صورتک‌هایی بی‌روح بر جای نمانَد. صورتک‌هایی که اسباب تخدیر و ابزار تفریح‌مان خواهند شد. «ماکت‌سازی» از معارف و حقایق دینی، اتفاق نوپدیدی نیست... قرن‌هاست که بشر، برای سرپوش نهادن به خمارآلودگی و انحراف خود، ماکت «آزادی»، «زیبایی»، «خیر»، «شر» و... را با هنرمندی تمام ساخته و آویزان کرده در کوچه و خیابانش تا خوش باشد با این تندیس‌ها!

و ما داریم با داشته‌های گرانسنگ و جاودانه‌ی اسلام عزیز، چنین می‌کنیم.

نوکربلایی‌ها و پرده‌برداری از کربلایِ مدرنِ مرتجع!

«نوکربلایی»ها در دهه‌ی اخیر، تبدیل به یک خرده فرهنگِ پررنگ شده‌اند در مناسبات اجتماعی و دینی ایرانی‌ها. جوان‌ها و حتی نوجوان‌هایی که پیشوند کربلایی دارند و مشخصات ویژه‌ی خود را نیز آفریده‌اند، نگاه‌شان به کربلا و حوادث پیرامونی‌اش را عریان‌تر از هر طیف دیگر فریاد می‌کنند. ادبیات خاصی که در محافل اهل‌البیتی جان گرفته و شیوع قابل ملاحظه‌ای هم در کشور یافته، محصول تحرکِ «نوکربلایی»هاست. قدرت اشاعه‌ی فرهنگی نوکربلایی‌ها، با توجه به شلختگی حاکم بر مدیریت فرهنگی کشور از یک سو و تغییر ذائقه‌ی تدریجی مردم از سوی دیگر، بسیار بالاست.

«نو کربلایی»‌ها، واژگان خاص خود را بازآفرینی کرده‌اند؛ عباراتی چون «دیوانگی» و «جنون» و... شاه‌بیت شعر و شعارشان است. اصرار بر محو گزاره‌های مرتبط با عقلانیت در قضایای مرتبط با حماسه‌ی عاشورا، پیشینه‌ی روشنی در تاریخ اسلام دارد که امروز توسط نوکربلایی‌ها احیاء شده‌اند. ظاهرگراییِ مفرطِ مذهبی هم مجال نمی‌دهد که سابقه‌ی «عقل‌گریزان» در اسلام نقد شود!

ساده‌انگارانه است اگر چنین پندار شود که استعمال الفاظ مذکور، صرفاً امری ذوقی است و مابه‌ازای بیرونی ندارد؛ رفتار دینی و اجتماعی نوکربلایی‌ها هم متاثر همین ذوق شکل می‌گیرد. آنها «تحدی» هم می‌کنند با این ادبیات؛‌ که یعنی هر کس حرفی دارد بیاید میدان، ما همینی که می‌بینید هستیم.

مجالس کم‌مایه و تهی از معارف، که در بهترین حالت، محفلی برای اشتغال به سینه‌زنی‌های مدرن هستند، ثمره‌ی حاکمیت نوکربلایی‌هاست. «حسینیه»‌سازی در بیخ گوش مساجد، ممنوعیت بحث‌های انتقادی و معطوف به فلسفه‌ی اصلی قیام سیدالشهداء(ع)، راه‌ ندادن علما و خطبای ژرف‌اندیش و اهل تدبر، پرخاش‌گری نسبت به موضع‌گیری‌های دلسوزانه‌ی اهل فکر و معرفت، فرعی کردن تکالیف دینی همانند نماز و امر به معروف و نهی از منکر،‌ احتراز از مطالعه‌ی کتاب و متون معرفت‌افزا و... سیره‌ی نوکربلایی‌هاست.

امروز، کوی و برزن، پر است از تصاویر دهها متری نوکربلایی‌هایی که با اعتماد به نفس کامل و در نهایتِ شکسته‌نفسی خود را «مداح باصفای اهل بیت(ع)» نامیده‌اند، بی‌آنکه سهمی برای یک عالِمِ اندیشمند در همسایگی‌شان کنار گذاشته باشند.

نوکربلایی‌ها، اگر اندکی دیگر میدان‌داری کنند، به زودی از کربلایِ متفاوتِ خود نیز پرده‌برداری خواهند کرد؛ کربلای مدرنی که بوی ارتجاع می‌دهد!

/**/