عدم اعتدال دقیقاً یعنی همین که به پشتوانۀ سلسلۀ کَر و کورِ تبلیغاتچی‌ات، ذهنِ مردمت را خسته کنی و دلِ آنها را بلرزانی و افیونِ تسلیم را در لفافۀ تدبیر بپیچی و به خوردشان بدهی و بر هر چه عنصر قدرت ملی است، بتازی و سرمایۀ اعتماد عمومی را با اندیشۀ فرسودۀ نوسرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داری بفرسایی و آنگاه که پُشتِ کشورت را از انرژی و امید تخلیه کردی، شروع کنی به داد و هوار و «هل مِن مبارز»خوانی و خطابه‌های زورکی در فضیلتِ مقاومت و رذیلتِ تسلیم!

این تحدّیِ بدقواره و مقاومت‌ستاییِ قناس را نیز باید روی همان پیوستارِ قدیمی کدخداباوری دید. این نیز در نهایت به تقویت همان ایدئولوژی خواهد انجامید!

دستگاه تحلیلیِ تخریب‌شدۂ ملی را نمی‌شود با دستانِ لرزانِ نوسرمایه‌داران و نواصولگراها ترمیم کرد. این جماعت، هر چه بیشتر این دستگاه را دستکاری کنند، بیشتر موجب تحقیر ملی می‌شوند!