«غزه» آغاز کار است و نه انجام آن
این طایفه، همانانی هستند که تا چندی پیش، می گفتند «به ما چه که در فلسطین چه می گذرد»؛ خیال می کردند تمام آنچه از اشغال فلسطین می شنیدند و می دیدند، صحنه سازی های جمهوری اسلامی بود برای فریفتن افکار عمومی! حال که می بینند نه، واقعاً یک خبرهایی است، دارند به دنبال مقصر می گردند؛ و در این راستا، بیش و پیش از هر کس، یقه ی «خداوند» را چسبیده اند. حرفی هم از هیچ کس دیگر در میان نیست. خداوند را خطاب قرار می دهند که «پس کی می خواهی واکنش نشان دهی؟» آنها صراحتاً می گویند: «چرا خداوند اینهمه جنایت را می بیند و کاری نمی کند؟» پس خداوند مسئول این فجایع است! و این، اوج معرفت طایفه ی مذکور است. طایفه ای که تا سنگی به پایشان می خورد، بر سر خداوند فریاد برمی آورند که «این چه وضعی است؟». با اولین باد ناملایم، شروع به هذیان گویی می کنند که «چرا خدا چنین کرد؟».
از «قضا و قدر الهی» هم البته می گویند؛ اینکه «لابد خواست خدا بر این مقدر بوده که چنین شود»! طلبکارانه، پا را انداخته اند روی پا و انتظار دارند تا منجیان آسمانی فرود بیایند و کار اعداء را یکسره کنند. خیال می کنند که سربازان خداوند، هماره همچون گماشتگان، دست بر سینه در پیشگاه مسلمین ایستاده اند تا خرابکاری های آنها را پوشش دهند.
عده ای، پا را از این هم فراتر گذارده و منت بر سر پروردگار می نهند که «اگر کاری برای این مردم نکنی، ایمانم را نسبت به تو از دست خواهم داد»!
تازه روزهای خوش امت محمد(ص) را می بینیم. سالهاست، نه، قرن هاست که پیروان محمد(ص) در حضیض اند؛ و قرن هاست که چشم به آسمان دوخته اند تا دست غیبی به سوی شان دراز شود و آنها را از کام خفت بیرون بکشد. قرن هاست که به خواب رفته اند و در برابر عربده های سلطه جویان، خمیازه های بلند می کشند و چشمان خمارآلود خود را بر تاراج سرزمین های اسلامی می بندند. چنان شده اند که حتی ضربات سهمگین پتک های قداره بندهای مدرن را بر فرق خود احساس نمی کنند. موریانه های عافیت طلبی، چنان بی سر و صدا در حال سست کردن بنای مسلمین هستند که به نسیمی فرو خواهد ریخت. آن وقت، مسلمین نشسته و دست و روی دست گذاشته اند و مدام به خداوند یورش می برند و برایش تعیین تکلیف می کنند که باید فلان جا را خراب کنی و باید فلان قدرت شیطانی را مضمحل نمایی! تازه این هم زمانی است که به شیطانی بودن آن قدرت ایمان داشته باشند.
معلوم نیست که چرا خداوند باید تاوان بی کفایتی مسلمین را بپردازد؟ به استناد کدام سند عقلی، خداوند ضامن تمام بی تدبیری های مسلمین است؟
مسلمین دارند فرافکنی می کنند. آنها با پیش کشیدن خداوند، می خواهند خود را از تمام اتهامات قدیم و جدید تبرئه نمایند. آنها با این فرمول نخ نما شده، تلاش دارند تا وجدان خود را آسوده کنند. ولی خود نیز می دانند که نمی شود.
این، امری یقینی است که حکایت «غزه» بی آنکه عایدی برای صهیونیست ها داشته باشد، تمام خواهد شد. اما «غزه» آغاز کار است و نه انجام آن. ختم غزه، ختم ماجرای امت محمد(ص) نیست. غزه، یکی از هزاران مصائب این امت و البته دردآورترین آنهاست.
ما عادت داریم که با موجی اینچنین، به ابراز احساسات می پردازیم و پس از فرونشستن مقطعیِ جریان، دوباره برمی گردیم به همان دنیای سوداگرانه ی خود و شروع می کنیم به افاضات بسیار سیاسی. همانند همان سیاسیونی که سالها با نام فلسطین و آرمان قدس، با مردم سخن گفتند و امروز چنین تصریح کردند که: «ما در فلسطین، بی خودی هزینه می کنیم. اصلاً مشکل اصلی ما با اعراب است...»
آری، غزه آغاز کار است اگر از خواب عافیت بیدار شده و دست از یقه ی خداوند کشیده و یقه ی خود را بچسبیم.