منطقهی آزادِ آزاد
چند روز پیش گذرم به منطقهی مرزی شمال آذربایجانشرقی، همانجایی که این روزها با نام «منطقهی آزاد ارس» شناخته میشود، افتاد. منطقهی وسیع و پراستعدادی که هنوز هم برخی روستاهایش از محرومیت رنج میبرند... از وقتی قرار شده که وسعت منطقهی آزاد ارس بیشتر شود، اتفاقاتی دارد میافتد که به دلیل دوری از مرکز، هیچگاه رسانهای نمیشود. نمیخواهم تیرهنمایی کنم، اما در کنار رونق اقتصاد و تجارت در منطقه _که این هم البته جای تامل دارد_ شاهد وقوع برخی تغییرات فرهنگی و اجتماعی در روستاهای این منطقه هستیم که اگر امروز به آنها توجه نشود،به زودی مصیبت دیگری به مصیبتهای فرهنگی منطقه افزوده خواهد شد.
فعلاً در این منطقه، دو موضوع نمود بیشتری دارد:1. نارضایتی روستاییان از عملکرد منطقهی آزاد2. استحالهی فرهنگی
روستاییانی که در چندین روستای منطقه ساکناند، نوعاً بدبینیهای عمیقی به برخی سیاستهای منطقهی آزاد ارس دارند. بسیاری از آنها فکر میکنند که منطقهی آزاد با دور زدن قانون، در حال تصرف زمینهای زراعی و مراتع آنهاست. به همین دلیل هم چندی پیش، روستاییان مانع حصارکشی منطقهی آزاد در اطراف مراتعشان شده و کار به درگیری کشیده بود. میگویند قرار است سرمایهگذار خارجی بیاید و در بلندیهای چشمنواز و زیبای کرانهی ارس، منطقهی گردشگری راه بیندازد؛ تلهکابین و هتل و رستوران بنا کند و... ناگفته پیداست که در پی این اقدامات، سلسلهای از ملزومات! هم به منطقه راه پیدا خواهند کرد و روستاهایی که سالها میزبان غیرت و همت بودهاند، خواهند شد هیزمکش عیش و عشرت پولدارهای ارمنی و آذری. همین حالا هم که اتفاق خاصی نیفتاده، تنها به اعتبار نام «منطقهی آزاد» خیلی اتفاقات دارد میافتد.
مسئولین فرهنگی استان، که غفلت را خوب میشناسند، لابد گذرشان [لااقل به عنوان گردش و تفرج] به خداآفرین و سواحل ارس افتاده؛ و لابد دیدهاند زنان و دخترانِ کشفحجاب کردهی جمهوری آذربایجان و نخجوان را که با آسودگی خیال، در کنار جادههای تحت مدیریت جمهوری اسلامی ایران بساط «آزادی» راه میاندازند.
گویا مرضِ ایجاد مناطق آزاد، که مانند بسیاری از تصمیمات دیگرمان، تقلیدی مضحک از خارجیهاست، به این زودیها رهایمان نخواهد کرد. من نمیدانم این همه سخنرانیِ رنگارنگ که مدیرانِ ایزوله شدهی ما در مذمت تهاجم فرهنگی ایراد میفرمایند، واقعاً برای خود این آقایان مفهوم است؟!