بالاخره امریکا تحملش را از دست داد تا بیش از این نظارهگر فروپاشی امپراتوریاش نباشد. ابتدا با این پندار که جریان اسلامی در تونس، مصر، لیبی و... صرفاً حرکتی برای رهایی از استبداد خشنِ مهرههای امریکاساختهای چون بن علی، مبارک و قذافی است، دست و پا نمیزد. او حتی به این تغییرات، روی خوش نشان داد تا همچنان بر پز دموکراسی خواهیاش گواه داشته باشد. اما وقتی تداوم اعتراضات فراگیر ملتهای عرب را در هیبت «اسلامی» دید، ذات خود را نشان داد. چراغ سبز به قذافی، برای بالا بردن هزینهی اعتراض و زهر چشم گرفتن از دیگر ملتهای خواهان انقلاب، نخستین نمود وحشت امریکا بود. این غول وحشتزده، که در قضایای تونس و مصر غافلگیر شده بود، برای تغییر معادلات پا به میدان گذاشته... حکایت غصهناک بحرین و شیعیانش را بنگرید. پادشاه عربستان (خادم الحرمین) برای جلوگیری از لرزش پایههای سلطنت جبارانهی  خود، زمین بازی را در بحرین یافته و آشکارا برای کشتار انقلابیون بحرین سرباز میفرستد. حتی امارات نیز از فضیلت کشتار بحرینیها بینصیب نمانده...

خیلی از ماها هنوز هم که هنوز است آنچه در خاورمیانه رخ میدهد را جدی نگرفتهایم. کماکان بر مدار روزمرگی میچرخیم و با مشهورات زمانهی اقتصاد زده مشغولیم. این رویداد بزرگ، که شعاعی از نور انقلاب اسلامی است قطعاً، چه سهمی در گفتهها و نوشتههای ما دارد؟ آنها که خود را منتسب به انقلاب اسلامی میدانند، چه میکنند امروز؟

در این وضعیت که جبههای به وسعت جریان حق در مقابل ما گشوده شده، به چه مشغولیم؟ فردا و پس فردا هم که «عید» است و لابد همه چیز، حتی دغدغههای مسلمانی ما تعطیل میشود!

همین امروز بود که یادداشت آکنده از خشم یکی از چهرههای مشهور جبههی فرهنگی انقلاب اسلامی را در سایت جهان می خواندم. این آقای دکتر، انتقاد مسخرهی چند سایت بینام و نشان به سردار علی فضلی را دستاویز قرار داده بود تا مثلاً به مسئلهی مکتب ایرانی حمله کرده باشد تا دلش باز شود! آری؛ امروز دلمشغولی نیروهای به اصطلاح ارزشی، چیزی جز آقای «میم» نیست. شوربختانه، بخش اعظم توان و ظرفیت نیروهای انقلاب، صرف خبرسازی در مورد آقای «میم» و افاضاتش میشود تا در رقابت برای تصاحب کرسی ریاست جمهوری یازدهم، سرشان بیکلاه نماند.

... و رابرت گیتس آمد و فرمان قتل عام بحرینیها را صادر کرد و رفت.

... و برادر ارزشی ما هنوز در بند «میم» و ماجراهایش مانده.