برای «چشم انقلاب»
این متن در ویژهنامهی بزرگداشت حاج بهزاد پروینقدس منتشر شده است.
فکر نمیکردم که برای بزرگداشت حاج بهزاد، نوبت به ما برسد. و همین خودش به اندازهی کافی تلخ است! یعنی حاج بهزاد اینقدر غریب شده که چند جوان نورسیده، که از تمام انقلاب و دفاع مقدس، تنها صدای آژیر قرمزش را شنیدهاند و بس، پا پیش بگذارند برای بزرگداشتش؟!
اما گریزی از این تصمیم نبود. سالها به انتظار نشستیم تا بزرگان و پیشکسوتان به میدان بیایند و بانی چنین رویدادی باشند اما چنین نشد. نمیدانم چرا؛ و این خود معمایی است برای نسلِ ما. براستی چه شده که به چنین حالتی مبتلا شدهایم؟
ما امیدواریم که این حرکتِ خودسرانه و خارج از عادتِ جوانهای جنگندیده، به خیلیها بربخورَد! و اگر همین یک اتفاق بیفتد برای ما کافیست. نه اینکه بگوییم هیچکس هیچکاری نکرده؛ نه. اما نمیشود کتمان کرد که حاج بهزاد در تبریز خودمان غریب بوده و برای همین هم در جاهایی غیر از تبریز، بیشتر ارج و قرب داشته.
وقتی در این شهر به این بزرگی [که جهانشهرش میخوانند] گنجینهی بیمثال دفاع مقدس، در آپارتمان تنگ و نمور حاج بهزاد، در حال نابودی باشد و کسی ککش هم نگزد، نباید شنیدن نیش و کنایههای دیگران برای پدران فرهنگ آذربایجان گران آید. ما [همهی مدعیان فرهنگ] با این همه دبدبه و کبکبه، هنوز نتوانستهایم یک از هزار این گنجینه را برای مردمانِ تشنهی حقیقت در همین بیخ گوش خودمان منتشر کنیم، آن وقت هر سال مینشینیم و برای میلیاردها تومان بودجهی فرهنگی، نقشه میکشیم و آخر سال هم وقتی دیدیم بیتالمال روی دستمان ماند، میدهیم دکور و مبلمان اتاقمان را عوض کنند!
بحث بر سر شخصی به نام «بهزاد پروینقدس» نیست، که او مدتهاست قید الطاف خیلیها را زده و فراموش شده؛ موضوع این است که «بهزاد» فقط یک شخص نیست که تاریخ مصرف داشته باشد. او قاصد یک هویت و بازتابدهندهی جلوههای یک آرمان متعالیست. چشم او «چشم انقلاب» است؛ هر کجا که شعاع نورِ انقلاب اسلامی تابیده، او بیدرنگ به انعکاسش پرداخته؛ پس لااقل بخاطر انقلاب هم که شده باید حاج بهزاد را عزیز داشت. از «خود»ش خوشمان نمیآید نیاید، لااقل بخاطر «وجود»ش، که اندوختهای از تمام معجزات حضرت روحالله(ره) است، به سراغش برویم پیش از آنکه دیر شود.
هر چند گَرد پیری بر چهرهاش نشسته و ملول مینماید، اما باز هم وقتی سخن از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به میان آید، بیتاب میشود و چنان عطشناک لب به سخن میگشاید انگار نه انگار که رنجور است! هنوز هم میتوان از حاج بهزاد، در مقام یک رسانهی پاک برای انقلاب اسلامی بهره جست.
او همچنان امیدوار است که بتواند امانتهای گرانسنگ همرزمانش را به اهلش بسپارد و ای کاش دستهای صادق به سویش دراز شوند و یاریاش کنند.