دکانی به نام اجتهادهای مندرآوردی
«هرکس به صفحهی شطرنج نگاه کند، مثل این است که به... مادرش نگاه میکند»! این را جناب خطیب توانا و واعظ شهیر شهر میگوید؛ او این سخن را با عریانی تمام و بدون اینکه کلمهای را سانسور کند، موکداً خطاب به نوجوانان حاضر تکرار میکند. اینجا البته مجلس درس و بحث فقهی و... نیست؛ یادوارهی شهدای یکی از محلات تبریز است. جناب واعظ نیز از باب امر به معروف و نهی از منکر، فرصت را غنیمت شمرده و به زعم خود، حاضرین را از گناهان بزرگ، انذار میدهد!
دهانها از تعجب باز است. از چشمهای تعجب زدهی حاضرین میشود تناقضات انبوه ذهنیشان را دریافت. آنها لابد به این میاندیشند که اگر نگاه کردن به صفحهی شطرنج، چنین قبیح و زشت و موجب معصیت است، پس «فدراسیون شطرنج جمهوری اسلامی ایران» دیگر چه صیغهای است؟! یا این همه تبلیغ رسمی که در رسانههای جمهوری اسلامی، برای مسابقات شطرنج صورت میگیرد، چگونه مباح شمرده میشود؟! قهرمانان شناخته شدهی شطرنج کشور، که از دست مقامات بلندپایهی جمهوری اسلامی مفتخر به دریافت تقدیرنامه و هدیه میشوند، واقعیت ندارد؟
حجم تضادهای شکل گرفته در آن جلسه [یادواره شهدا] به اینجا ختم نشده و خطیب مشهور! که به شدت ادعای ولایتمداری دارد و معمولاً چفیهای را به نشانهی تبعیت از رهبری بر دوش میافکند، در ادامهی انذارهای خود، از موسیقی نیز گفت، و در یک چشم برهم زدنی، حکم به حرمت مطلق هر نوع موسیقی صادر نمود.
او با استناد به حدیثی که از معصوم(ع) کشف کرده، یکی از نشانههای آخرالزمان را به نقل از آن معصوم، ابداع وسیلهای به نام «قیتار» [که امروزه «گیتار» نامیده میشود] معرفی کرد. حتی این بشارت بزرگ را هم داد که بزودی کتابی را در اثبات حرمت موسیقی، با استفاده از «چهل حدیث» منتشر خواهد کرد! حاضرین، که لااقل از دیدگاههای رهبر انقلاب در مورد موسیقی مطلع هستند، با حیرت به هم مینگرند؛ آخر چگونه ممکن است امری تا به این اندازه حرام باشد و در کشوری اسلامی، فقط این جناب به حرمتش تاکید داشته باشد؟! چند سال پیش نیز این واعظ شهیر، با سر هم کردن چند حدیث، تلاش کرده بود تا موسیقی را حرام مطلق معرفی کند.
هر چند که افاضات مندرآوردی او، هیچگاه مورد استقبال واقع نمیشود ولی لااقل در میان جوانان سادهدل و پاکطینت، هستند کسانی که به نشانهی پایبندی به اسلامِ اصیل، دنبالش راه میافتند و مریدش میشوند. سربرآوردن جریاناتِ انحرافی در جامعهی اسلامی ـ که در تضاد آشکار با تصریحات مکرر رهبر انقلاب قرار دارند ـ از همین چشمهها آب میخورَد. آسیبی که از جانب چنین تفکراتِ انحرافی بر پیکرهی اسلام وارد میشود، چگونه قابل جبران است؟ او و امثال او با کدام مجوز، در شهر راه میافتند و کوس انالحق سر میدهند؟ آیا همه میتوانند چنین کرد؟
آن جناب، با تاکیدات خاصی، خود را مرید ولایت معرفی میکند ولی یکبار هم به روی مبارک نیاورده که مرادش، بارها و بارها با اهل هنر و حتی موسیقیدانان برجسته کشور دیدار کرده و حتی نظرات فنی در مورد کارشان ارائه کرده است. قطعاً او نخواسته که چنین اخباری را بشنود؛ چرا که اگر بشنود، دیگر دکانی برای کاسبی نخواهد داشت.
او بارها و بارها، حدیث ثقلین را برای جماعت خوانده ولی گویا خود چیزی درنیافته؛ شاید از این رو باشد که دوپایش در یک کفش کرده که برای صدور حکم در باب مسائل دینی، فقط و فقط باید به حدیث رجوع کرد! ما در تاریخ خواندهایم که اینان را «اخباریون» می نامند...