احقاق حق یا گداپروری؟

عده ای که کوله بار خود را بسته و گلیم خود را از آب بیرون کشیده اند، گذشته خود را فراموش کرده و بر مسند انتقاد نشسته اند. کسانی که در سایه سار چند صباحی صدارت و وزارت و وکالت، از سوءتغذیه و تاثیراتش رهیده اند، با قیافه ای روشنفکرانه و لحنی حاکی از انبوه سواد، شروع کرده اند به تشریح فرمول های اقتصادی.

 

ادامه نوشته

از «این» ثروتمندان متنفریم

چرا از «ثروتمندان» متنفريد؟

مگر «ثروت» بد است؟

مگر «رفاه» خوب نيست؟

آيا دوست داريد همه ي مردم «فقير» باشند؟

مگر براي ساختن جامعه، «سرمايه» لازم نيست؟

چرا از «سرمايه دار» بد مي گوييد؟

...

 

ادامه نوشته

مصرف مي‏كنم، پس مدرن هستم

 

مصرف، مصرف، و باز هم مصرف. انسانِ عصر جديد با «مصرف» قرين و همراه است. او بايد مصرف كند تا چرخ صنعت بچرخد. «توليد» در ارتباط مستقيم با «مصرف» قرار دارد. بنابراين رونق توليد بدون رونق مصرف معنا نخواهد داشت. «رونق مصرف» همان «مصرف گرايي» است. براي «مصرف‏گرا» بار آوردن جماعت، بايستي غرايز و اميال او را هدف قرار داد. توليد كنندگان در دنياي صنعتي، بيش از آنكه به ساختار صنايع خود بيانديشند به عطشناك نمودن مردم براي مصرف فكر مي‏كنند.

 

ادامه نوشته

مبارزه با تبعيض نژادی

 

يكي از برجستگان قوم، در يكي از مجالس رسمي، از خرافه‏زدايي در مراسم عزاداري سخن مي‏گفت و به شدت به كساني كه داستان‏هاي غيرمستند نقل مي‏كنند معترض بود. ايشان همچنين به درسهاي عاشورا و حضرت اباعبداله(ع) اشاره فرموده و يكي از موارد قابل توجه در ميان اين درس‏ها را «درس مبارزه با تبعيض نژادي» توسط امام حسين(ع) عنوان كرد. سپس براي اثبات اين موضوع، به جرياني در روز عاشورا اشاره نمود تا سيره عملي حسين(ع) را در برخورد با «آپارتايد» نشان دهد:

«امام حسين(ع) ميان فرزندش علي اكبر و غلام سياه تفاوتي نمي‏گذاشت. در صحنه جنگ عاشورا، كه علي اكبر بر زمين افتاده بود،‌ اباعبداله(ع) بر بالين فرزندش حاضر شده وسرش را بر زانوي خويش نهاد و صورتش را بوسيد. اين صحنه را، غلام سياهي،كه اتفاقاً از سربازان حسيني و در حال شهادت بود، ملاحظه كرده و آرزو كرد که ای کاش امام حسين(ع) با او نيز چنين برخوردي نمايد. در همين حال اباعبداله(ع) را بر بالاي سر خود ديد... حسين(ع) سر غلام سياه را بر زانو نهاده و دست به آسمان گشود و از خداوند خواست تا او را «روسفيد» گرداند و در اين هنگام چهره غلام سياه، نوراني شده و سفيدپوست شده و به ديدار پروردگار شتافت.»

اين خطيب توانا، با نقل اين داستان در پي آن بود تا سيره امام حسين(ع) و اسلام را در برخورد با مسئله تبعيض نژادي برجسته سازد ولي با همين كار، به روشني نشان داد كه سياه پوست بودن، چيزي خوبي نيست و بهتر است آدمي سفيد پوست باشد. حتي خداوند نيز بندگان سفيدپوستش را بيشتر دوست دارد. يعني اگر مي‏خواهيد پيش خدا برويد يادتان باشد قبلاً سفيدپوست باشيد. بي‏ترديد با اين وضعيت، گامهاي بلندي در راستاي «خرافه‏زدايي» از حماسه عاشورا برداشته خواهد شد و ما خواهيم توانست چهره غبارگرفته اسلام را عيان سازيم!‏

اندر مظلومیت «اخ ل ا ق»

 

اشاره:

چقدر دیدنی می شود آن هنگام که عده ای برای «اخلاق» مرثیه سرایی می کنند. آه که چقدر مظلوم است این «اخلاق»!

آنگاه که چشمان خود را بسته و دهان را گشوده و دیگران را مورد تفقد! قرار می دادند، یادشان نبود که چیزی به نام «اخلاق» هم وجود دارد. صحبت از «اخلاق» را افتادن در دام خرافه و وهم دانسته و اخلاق گرایان را متحجر می گفتند... خلاصه زمان گذشت و رسیدیم به روزی که همینان هم برای اخلاق، مرثیه سرودند و مویه کردند. حقیقتاً دیدنی است این صحنه ها.

وقتی این حرفها زده شد، کسی برای اخلاق اشک نریخت. کسی برای اخلاق حنجره ندرید. کسی نگران بی اخلاقی و پرده دری نشد...

 

ادامه نوشته

وقتی «اقتصاد اسلامی» وجود ندارد

«ما می توانیم سعی کنیم از مباحث دینی، اخلاق را در روابط اجتماعی و فردی و مفاهیمی چون عدل و انصاف و درستکاری و... که نوعی از اخلاقیات است را بین خودمان در جامعه برقرار کنیم، اما فکر نمی کنم بتوان از میان آنها رشته جدیدی به نام اقتصاد اسلامی را بیرون آورد. این ایده ای بود که من خیلی زود به آن رسیدم و هر چقدر هم که زمان گذشته نسبت به آن مطمئن تر شده ام».

 لینک این مطلب در عدالتخانه 

ادامه نوشته