۱) امام عصر(عج) را هم مجسمه مي كنند

تجسم، آفت دينداري جامعه ايراني است. گرايش عجيبي در اين جماعت وجود دارد كه بر اساس آن، همه مفاهيم و عناصر و حتي اشخاص منتسب به دين را «مجسمه» مي كنند. گويي اگر اينگونه نباشد، قابل بهره برداري نيستند. همه چراغ هاي هدايت را قرباني اين تصور سخيف كرده ايم. در اين مسير، حتي به امام عصر(عج) نيز رحم نشده است.

به انحاء مختلف، تلاش مي كنند تا براي او «نماد» تراشيده، «سمبل» بنا نهاده، «يادمان» برپا كرده و خلاصه اينكه با معيارهاي مبتذل خود، او را قابل «تجسم» كنند!!

از ذكر مصداق مي پرهيزم... تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل.

 

 ۲) ديدن يا نديدن آقا؛ مسئله اين نيست! [است؟]

از جمله مشاغل دائم جماعت شيعه، ذكر احوالات ملاقات با آقا است. هر روز كتابي منتشر مي شود؛ ديدار پيرمردان با امام زمان، ديدار جوانان با امام زمان، ديدار ميانسالان با امام زمان، ديدار زنان با امام زمان، ديدار علما با امام زمان، ديدار عرفا با امام زمان، ديدار گنهكاران با امام زمان و... بدين ترتيب، ديدنِ آقا جذاب ترين بخش از ماجراي انتظار است.

آيا مسئله ي ما «ديدن» يا «نديدن» آقاست؟

چگونه مي توان متصور بود كه در جريان مفهوم عظيمي همچون انتظار موعود، فازي به نام «ديدن» يا «نديدن» تا اين اندازه داراي اصالت باشد كه همگان معطوف به آن باشند؟

براستي چرا كسي به سراغ وجوه ديگر انتظار نمي رود؟

 

۳) «آمدن» یا «نیامدنِ» آقا؛ مسئله این نیست! [است؟]

گروهی فریاد برمی آورند که «آقا بیا» و گروهی دیگر می گویند «آقا نیا».

هر دو هم سر از پا نمی شناسند.

یکی او را «عاشقانه» می خواند و آن دیگری «عاقلانه» می گوید که  «دروغ می گویند».

یکی دست بردار نیست که «همین الآن وقت ظهور است» و آن دیگری می گوید «اصلاً هم وقتش نیست».

یکی برای «آمدنش» تعیین تکلیف می کند و آن دیگری برای  «نیامدنش».

خلاصه تمام حرف و حدیث جماعت این است که «آقا بیا» یا «آقا نیا» و غیر از این هیچ نیست...

اما آیا براستی مسئله ی ما «آمدن» یا «نیامدن» اوست؟

آیا حقیقتاً در جریان «انتظار»، «آمدن» یا «نیامدن» اوست که اصالت دارد؟

آیا آن همه وعده و وعید و آرمان و آرزو و جهاد و مجاهده و سازندگی و... فاقد موضوعیت هستند؟