پزشکی مدرن، چیزی شبیه اقتصاد مدرن
مدرنیته، پزشکی را هم متحول ساخت. «پزشکی مدرن» پایه گذاری شد. هر روز صدها خبر از ابداعات و روش های مدرن درمان بیماری ها در رسانه های مدرن منعکس می شود. روزی نیست که خبر يا گزارشي از ساخت تجهیزات نوین جراحی یا کشف دارویی جدید منتشر نشود. مردمان ساده دل روزگار مدرن نیز با شنیدن این اخبار چنین پندار می کنند که «پزشکی مدرن» به دادشان رسیده و از مهلکه بیماریها رهایشان خواهد ساخت. حجم و لعاب تبلیغ این توفیقات به شکلی است که همگان به اصالت آنها ایمان آورده و روزهای افزون شده بر عمرشان را می شمارند...
اما حقیقتاً در پزشکی مدرن چه می گذرد؟
هستند کسانی که دعاگوی پزشکان و تجهیزات مدرن ایشان هستند. هستند مصاديقي از شفابخشي پزشكي مدرن كه قابل انكار نيستند. اما آیا این تمام ماجراست؟
دقیق که می شویم، دو پدیده بسیار مهم و قابل تامل را در مجموعه پزشکی مدرن می بینیم: افزایش بی حد تجویز داروهای شیمیایی و همچنین افزایش اعجاب آور تعداد اعمال جراحی غیرضروری. محال است قدم در مطب پزشک گذارید و بدون نسخه ای با دهها قلم دارو خارج شوید. و همه می دانند که لااقل بخشی از این داروها اساساً مصرف نمی شوند و محال است پزشک به بیمارش بگوید که «دارویی لازم نیست» و بیمار را به پرهیز توصیه نماید. همچنین بسیاری از کسانی که با ناراحتی هایی مواجه هستند، در مراجعه به پزشکان جراح، بلافاصله با تاکید قاطعانه پزشک بر جراحی فوری روبرو می شوند و سپس چانه زنی بر سر دستمزد جناب جراح و... بسیاری از ما در موارد متعددی تجاربی را از بی اعتباری پاره ای از این تاکیدات در ذهن داریم. بسیار پیش آمده که اختلاف نظر دو پزشک فوق تخصص در مورد یک جراحی از «غیر ضروری بودن» تا «کاملاً ضروری» در نوسان بوده است.
شيوع اين دو پديده در پزشكي مدرن، آنچنان همه گير است كه حتي مردم نيز جز اينها از پزشكان انتظار ندارند. به واقع اگر احياناً يكي از پزشكان از هيچكدام از اين دو رويه پيروي نكند، متهم به «بي سوادي» و «نفهمي» مي شود!
بدنبال عموميت يافتن تجويز داروهاي شيميايي و اعمال جراحي غيرضروري و همچنين استفاده از تكنولوژي هاي زيان آور در مراحل تشخيص و درمان، امروزه با پديده جديدي به نام بيماريهاي «ياتروژنيك» يا «بيماريهاي پزشك زاد» مواجهيم. اين بيماريها ناشي از شيوه معالجات و تاثير نامطلوب داروهاي بكارگرفته براي درمان هستند. همچنين در اثر اعمال جراحي غيرضروري، سالانه هزاران نفر جان باخته و ميلياردها ريال هزينه زايد بر اقتصاد عمومي تحميل مي شود. جالب است كه تعداد خطاهاي منجر به مرگ يا آسيب هاي ديگر، به حدي است كه از اين خطاها به عنوان «بخش اجتناب ناپذير پزشكي جديد» ياد شده و براحتي نيز مورد پذيرش واقع مي شود. در حالي كه پذيرفتن خطا يا بيماريهاي ناشي از درمان، انحراف صريح و روشن از اصول اخلاقي بنيادين پزشكي، نظير «درمان با آسيب همراه نباشد» است.
اگرچه برای بسیاری از شیفتگان مدرنیته سخت است که بپذیرند در پزشکی مدرن چه می گذرد، اما چه بپذیرند و چه نه، نمي توان با توسل به خدمات جزئي و نه چندان حياتي پزشكي مدرن، از بلايا و آسيبهاي نشات گرفته از اين پديده چشم پوشيد.
اما چرا اينگونه است؟
براي دريافت چرايي اين وقايع، گريزي از تامل در ريشه مدرنيته و بويژه اقتصاد مدرن نيست. بنياد مدرنيته بر انسان و خواهشهايش نهاده شده و خواهش هاي انساني جز با مصرف و باز هم مصرف اشباع نخواهد شد. به طريق اولي، اقتصاد مدرن نيز بر مصرف انبوه توليدات _ فارغ از چيستي و ضرورت مصرف اين توليدات_ استوار است. و در اين ميان كمپانيهاي عظيم صنعتي هستند كه از اين معادلات بهره مي جويند.
شركت هاي چندمليتي داروسازي و نيز سازندگان لوازم پزشكي و جراحي با اتكاء به شيوه هاي بازاريابي و تبليغات سنگين، در پي سرپا ايستادن و سپس سودآوري هستند. پيوند نامبارك ميان اقتصاد مدرن و پزشكي مدرن، موجبات تنزل پزشكي از جایگاه حرفه ای شفادهنده، امیدآفرین و مقيد به اصول اخلاقي، به جایگاه یک شغل سودمحور و فارغ از تمام تقيدات انساني را فراهم آورده است. و اين است رهاورد مدرنيته براي سلامت بشر.