آنگونه كه از اوضاع منطقه اي برمي آيد يگانه مسير غلبه بر تركتازي ايران در عرصه هاي مختلف، تجزيه آن است و اين تجزيه هر چند نتواند به شكل انفكاك جغرافيايي باشد، حداقل در قالب جدايي رواني قابل تحقق بنظر مي رسد. بر همين مبنا قصه كهنه "قوم گرايي" دوباره در حال تكرار است و هر روز خبرهايي جسته و گريخته از گوشه و كنار كشور مبني بر وجود تحركات قومي به گوش مي رسد. اخيراً نيز به مدد راه اندازي شبكه اي ماهواره اي به زبان آذري، كه از خاك جمهوري آذربايجان به پخش برنامه مشغول است، فضاي ياد شده در استانهاي آذري زبان نيز در حال شكل گيري است. آنچه اين شبكه دنبال مي كند چيزي جز تكميل پروژه "تجزيه طلبي" در ايران محسوب نمي شود. هر چند تلاش برنامه سازانش بر اين باشد تا چنين مقصدي از توليدات آنها به ذهن متبادر نشود.
در يكي از جديدترين ايده پردازي هاي اين شبكه تلويزيوني، موضوع اشغال فلسطين توسط صهيونيستها با اشغال قره باغ توسط ارمني ها مقايسه شده و دولت جمهوري اسلامي ايران به سبب موضع تبعيض آميزش در برخورد با موضوع اشغال آذربايجان مورد نكوهش قرار گرفته است. اين شبكه همچنين با نشان دادن تصاوير قتل و جنايت ارمني ها در سالهاي جنگ قره باغ، آذري زبان ها را به شدت متاثر ساخته و آنها را براي تحت فشار قرار دادن ارمني ها تحريك نمود. بدنبال اين قضيه، عده اي كم شمار در يكي از محلات ارمني نشين تبريز حاضر شده و ظاهراً قصد انتقام از ارمني هاي تبريزي! را داشتند كه اين ماجرا با دخالت پليس خاتمه يافت.
سياستگزاران تلويزيون مذكور در حركتي حساب شده با پيش كشيدن موضوعي "پارادوكسيكال" تلاش دارند تا با يك تير دو نشان بزنند. آنها ضمن آنكه در حركتي ظاهراً موجه، اشغال گوشه اي از جهان اسلام در جمهوري آذربايجان را تقبيح مي كند، در همان حال به وجهي ظريف تلاش مي كنند تا اهميت موضوع فلسطين را به چالش كشيده و از اين رهگذر به روند فرسايشي احساسات ضد صهيونيستي كمك نمايند.
قدر مسلم اينكه دولتمردان جمهوري اسلامي ايران بايستي موضعي مشخص و قابل اعتنا در قبال موضوع مورد بحث داشته باشند، ولي تدوين كنندگان اين تئوري بايستي به اين پرسش اساسي نيز پاسخگو باشند كه آيا خود دولت جمهوري آذربايجان موضع مشخص و شجاعانه اي در اين مسئله اتخاذ كرده و آيا اصولاً در دولت و مردم جمهوري آذربايجان اراده اي مبتني بر بازپس گيري اراضي اشغالي قره باغ وجود دارد؟ آيا كوچكترين تحركي در داخل جمهوري آذربايجان براي مبارزه با كشور اشغالگر ديده مي شود؟ در شرايطي كه هر روز در فلسطين دهها جنازه بر روي دست مردم آن ديار تشييع مي شود.
اما در حاشيه اين اتفاقات گريزي نيست از اينكه نقبي بر آنچه در حوزه فرهنگ كشور و استان مي گذرد نيز زده شود. بنظر مي رسد نهادهاي فرهنگ ساز در استانهاي مختلف نتوانسته اند به نيازهاي مردمان خود پاسخ گويند. در همين منطقه آذربايجان، چندين شبكه استاني دهها ساعت برنامه راديويي و تلويزيوني پخش مي كنند ولي دريغ از اندكي تحول در فرهنگ سازي بومي. اين شبكه ها، بويژه شبكه آذربايجان شرقي، چگونه مي توانند ادعايي درخور در اين جنگ رسانه اي تبليغي داشته باشند. اين شبكه با فراموش نمودن فلسفه ايجادي خود، بخش اعظم برنامه هاي خود را به پخش برنامه هاي ضبط شده ساير شبكه ها مي پردازد. حتي برنامه هاي توليدي نيز در موارد متعددي به زبان فارسي تهيه مي شوند. در حاليكه مشخص نيست اين برنامه ها چه حرف تازه اي در قياس با برنامه هاي متنوع شبكه هاي سراسري دارند؟
آنچه در استان آذربايجان شرقي به لحاظ فرهنگ بومي مي گذرد به هيچ چيز شبيه نيست و امروزه شاهد عناصري درهم از موضوعات نامتجانس هستيم كه با افتخار، ميدان را براي فركاس هاي برون مرزي خالي مي نمايند. مسئولان كشوري و استاني اگر به دنبال حفظ يكپارچگي كشور هستند چاره اي جز توجه عادلانه به قابليت هاي فرهنگي و اجتماعي مناطق مختلف ندارند.