براستی نسبت «دموکراسی» با «عدالت» و «عقلانیت» چیست؟

آیا اساساْ در پروژه «دموکراتیزاسیون»،جایگاهی برای این دو عنصر اختصاص یافته است؟

آیا فرمول «هر کس یک رای»،ناظر بر عدالت و عقلانیت است؟ و آیا فحر فروختن به اینکه در پیشگاه دموکراسی، همگان برابرند، عین ظلم نیست؟

آیا اینکه چون اکثریت بر فلان نظرند، می تواند جواز حقانیت آن نظر نیز باشد؟

بر اساس همین فرمول، اگر روزی «احمق ها» در یک جامعه در اکثریت بودند، آیا رواست که عنان مقدرات امور را بر کف «احمق ها» نهاد؟

در چنین شرایطی، آیا کمترین شانسی برای حاکمیت عقلا و شایستگان می توان قائل بود؟