جمع کنید این بساط را
چگونه میتوان بنی بشر را متوجه کرد که «آدمیت» رو به زوال است؟ قواعد و عادات سخیف حاکم بر جامعه انسانی را بنگرید. ببینید که چگونه خصایل حیوانی را با لعاب تجدد بر انسان قالب کردهاند. ببینید که چگونه در روز روشن و با کمال پررویی، «نزاع برای بقاء» را اصل اساسی زندگی اعلام میکنند؟ آری. «نزاع برای بقاء»! هر لحظه به ما یاد میدهند که برای زنده ماندن باید از نعش دیگران گذر کنی. انگار فرمانی از آسمان فرود آمده که میگوید: «راه نجات شما در له کردن دیگران است»
﷼﷼﷼
مسابقه میگذارند برای رسیدن به اسفل السافلین و نامش را میگذارند «ورزش». با یک سوت کوچولو، جماعتی را به جان هم میاندازند و سپس میگویند به بالندگی جامعه خدمت میکنیم.
آشکارا «قمار» میکنند و میگویند اسباب «رشد» جامعه را فراهم میکنیم. آری قمار میکنند. میلیاردها ریال از کیسه بیتالمال زیر پای جوانکان نو رسیده میریزند و میگویند میخواهیم جوانانمان بر قلههای رفیع! قرار گیرند. با نمایش وقیحانهترین صحنههای «توحش» به مردم، ادعا میکنند که جامعه را از رخوت و سستی رها میسازند.
مسابقه ثروت اندوزی و دلالبازی راه میاندازند و آنگاه فریاد برمیآورند که کمبود بودجه داریم. پسر 17 ساله شهرستانی را میبرند در پایتخت و میلیونها تومان بارش میکنند و از او انتظار دارند که «تقوا» را رعایت کند! فرزند معصوم مردم را ملعبه بازیهای قدرت خود میکنند و آنگاه ندای مظلومیت جوانان سر میدهند. عدهای دلال را یک شبه صاحب میلیاردها تومان میکنند و از «ترانسفر» و «ارزآوری» برای مملکت سخن میگویند.
خیلی جالب است که «منطق مدرن» نیز در خدمت چپاولگران قرار گرفته است. میگوییم این چه بساطی است که راه انداختهاید؟ یعنی چه که کرور کرور سرمایه مملکت را برای بهرهمندی چند نفر دود میکنید؟ میگویند: پس این همه جوان را چگونه مشغول کنیم؟ مگر میشود فوتبال را تعطیل کرد؟ مگر نمیبینید که میلیونها نفر با تماشای این «جدال»، سرگرم میشوند؟! برای اشتغال و مسکن و ازدواج جوانان، هزاران بهانه و منطق اقتصادی! را سرهم میکنند و آن وقت در یک چشم بهم زدن، میلیاردها ریال به یک باشگاه مثلاً فرهنگی ورزشی عطا میفرمایند.
دلالهای خادم ورزش، عدهای را از کشورهای بیگانه وارد این مملکت میکنند و پس از چند هفته که سر از فیفا درآوردند، دهها میلیون دلار جریمه تقدیمشان میکنند.
هیجان ویرانگر را به جامعه تزریق میکنند و سپس میگویند «تماشاگرنما»ها به جان هم افتادند و از همه بدتر با حالتی مسخره میآیند و در تلویزیون مینشینند و از «اخلاق در ورزش» میگویند. کدام اخلاق؟ ورزشی که ذاتاً بر مبنای «ستیز برای پیروزی» بنیاد نهاده شده، چه سنخیتی با اخلاق دارد؟ مگر میشود وعده پاداش میلیونی در قبال کسب پیروزی داد و در همان حال از بازیکن انتظار داشت که «آرام» باشد و خشونت به خرج ندهد. به ازای یک باخت، دهها نوع جریمه و تنبیه پیش بینی میکنند و انتظار دارند که «مهربانی» بر ورزشگاهها و ورزشکاران حاکم باشد.
جمع کنید این بساط را تا بیش از این دامن «اخلاق» آلوده نگردد.