با لقمه­های چرب شما بسته می­شود

تاریک و سرد، مثل زمین، آسمان­مان
این­گونه شد به لطف شما داستان­مان

دل­خوش به قصه­های قدیمی، نشسته­ایم
تا از غبار سربرسد قهرمان­مان

فریادها به ناله و نفرین بدل شدند
فرسود در غبارِ غریبی فغان­مان

تا آمدیم از تو بگوییم، دوستان
دادند گوش­های کری را نشان­مان

حالا بدون اسم تو محصور مانده­است
در چارچوب بسته­ی دنیا جهان­مان

ما خود شکسته­ایم در این آزمونِ تلخ
دیگر بگو خدا نکند امتحان­مان

ای بادهای بی­جهت! ای بادهای کور!
بازیچه شد به دست شما بادبان­مان 

حالا شریک کسب شماییم و بی­دریغ
آغشته با هزار دروغ است نان­مان

با لقمه­های چرب شما بسته می­شود
تا وا به حرف تلخ نگردد دهان­مان 
امید مهدی نژاد