عدالت، مبتنی بر ثبات؟
«... دستیابی به عدالت مستلزمِ گسترش ثبات است.»
این، از گزارههای مبناییِ متنِ شبهپژوهشی پیام فضلینژاد برای نقد کنشهای احمدینژاد است.
مسئله، نقد احمدینژاد نیست. مسئله، چپاندنِ اعوجاجات فکری در قالب نقد به اشخاص است.
در این متن انتقادی، گافهای عجیبوغریبِ مبنایی وجود دارد که باید مورد توجه باشد.
اینکه ادعا شده «دستیابی به عدالت مستلزمِ گسترش ثبات است.» دقیقاً عین محافظهکاریست.
و چگونه میشود در لفافهٔ بیانی انقلابی، غیرانقلابیترین گزارهها را جا زد.
با چنین باوری، نبرد برای تحقق عدالت، جای خود را به دسترویدست گذاشتن و انتظارِ تخدیری برای حصول ثبات میدهد.
عدالت در این نگاه، امری فرعی و تشریفاتیست. آنچه اصل است ثبات است و نه تغییر.
این، از گزارههای مبناییِ متنِ شبهپژوهشی پیام فضلینژاد برای نقد کنشهای احمدینژاد است.
مسئله، نقد احمدینژاد نیست. مسئله، چپاندنِ اعوجاجات فکری در قالب نقد به اشخاص است.
در این متن انتقادی، گافهای عجیبوغریبِ مبنایی وجود دارد که باید مورد توجه باشد.
اینکه ادعا شده «دستیابی به عدالت مستلزمِ گسترش ثبات است.» دقیقاً عین محافظهکاریست.
و چگونه میشود در لفافهٔ بیانی انقلابی، غیرانقلابیترین گزارهها را جا زد.
با چنین باوری، نبرد برای تحقق عدالت، جای خود را به دسترویدست گذاشتن و انتظارِ تخدیری برای حصول ثبات میدهد.
عدالت در این نگاه، امری فرعی و تشریفاتیست. آنچه اصل است ثبات است و نه تغییر.
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۶ ساعت 9:50
توسط روحالله رشيدي
|