چرا «ملازینال» همان است که بود؟
شهرداری تبریز، خود را تنگدست نمیداند؛ این را میشود از بودجهی سه هزار میلیارد تومانیاش برای سال 93 فهمید. اینکه گفتم تنگدست نمیداند، برآوردی حداقلی است؛ وگرنه با احتساب شرایط عمومی کشور و سهم 700 میلیارد تومانی استان آذربایجانشرقی از بودجهی عمرانی کل کشور در سال 93 مشخصاً حال شهرداری تبریز، خوب و مساعد است!
این حال خوش و این جیب پر، فارغ از اینکه چگونه حاصل خواهد شد، میتواند مبنای مطالبهی عدالت از اعضای شورای شهر و شهردار تبریز باشد. این، بودجهی شهری است که همواره بزرگترین چالشاش، تبعیض در برخورداری از امکانات بوده و قطبی شدن بهرهمندی از سرمایههایش، مرزی آزاردهنده کشیده است میان حاشیه و متناش.
قصه این است که موزّعینِ این سه هزار میلیارد تومان، که همانا «وکلای مردم تبریز»اند، «هیچگاه» ـ تاکید میکنم که هیچگاه ـ به موکلین خود نگفتهاند که چگونه این میلیاردها را در شهر توزیع کردهاند؛ و نگفتهاند که «از این سههزار میلیارد، چه کسی چقدر صاحب میشود»! موزّعین مینشینند دور هم و چرتکه میاندازند و ارقام را بخش میکنند بر ردیفهایی از بالا به پایین و آخر سر هم میدهند دست شهردار. اما اینکه این ردیفها چگونه شماره گرفتهاند و چرا آنچه بالاست، بالاست و آنچه پایین است، پایین است، تقریباً به کسی مربوط نمیشود!
ما این سیره را همیشه دیدهایم از وکلای مردم در شورای شهر؛ و معمولاً آنچه گاهی این توزیع را به اندازهی نوک سوزنی به عدالت نزدیک کرده، عذاب وجدان تکچهرههایی بوده از جمع وکلا و نه ارادهی جمعیِ معطوف به عمل. همین الان هم اگر بروید کف شهر و از هر رهگذری بپرسید که کجاهای تبریز، سهم بیشتری از بودجهی شهرداری دارد، یکی یکی اسامی مناطق را خواهد شمرد. و چرا نتواند شمرد وقتی که با چشم میبیند تمتعِ مستدامِ مناطق نورچشمی و شهروندانِ دردانه را؟!
سئوال این است از موزّعین دیروز و امروز بودجهی تبریز: چرا حتی در سال 1392 هم منطقهی «ملازینال» همان است که در سال 1360 بود؟ و چرا «42متری» همان است که بود و چرا «احمدآباد» همان است که بود و چرا امامیه همان است که بود و...؟ (1)
اگر در پاسخ به این پرسش، مانند اسلاف خود بگویند که اوضاع مملکت چنین بود و چنان شد و یا دولت فلان کرد و بهمان شد، پذیرفتنی نخواهد بود؛ یا لااقل به تمامی پذیرفته نخواهد شد؛ دولت هر چه بوده و دولتمرد هر که بوده، بالاخره شهرداری تبریز، دستش در جیب خودش است و از قصهی مترو و امثالش که بگذریم، رفعِ باقی مسائل و مصائب شهر را محقیم که از شورای شهر و شهردارش بخواهیم؛ همهاش را اگر نتوانیم بخواهیم، به اندازهی سه هزار میلیارد تومان که میتوانیم بخواهیم! نمیتوانیم؟
با یک حساب سرانگشتی، اگر این سه هزار میلیارد تومان را بخش بر جمعیت تقریباً یک و نیم میلیونی تبریز بکنیم، هر شهروند رقمی معادل دو میلیون تومان سهم میبرد از آن. که این رقم نیز قطعاً باید با معیار «عدالت» و نه «برابری» در شهر توزیع شود. تاکید میشود بر توزیع «عادلانه» و نه «توزیع برابر». به عبارت بسیار ساده، هر آنکه تا امروز، نصیبش از ثروت شهر، کمتر از یک صدمِ نورچشمیها بوده، امروز و فردا باید به اندازهی همهی سالهایی که از او دریغ کرده و «حق»اش را سنگفرشِ دردانهها و عزیزکردهها کردهاند، نصیب ببرد از بودجهی شهر.
اگر غیر از این باشد ـ که حتماً چنین است مگر اینکه خلافش ثابت شود ـ یعنی امور شهر با محوریتِ وکلای مردم، همچنان بر مدار تبعیض میگردد؛ تبعیض، البته شکل تلطیف شده، محافظهکارانه و قابل پخشِ «ظلم» است!
پینوشت:
1. «همان است که بود» را به اعتبار، آنچه این محلات، نسبت به محلاتِ خوشتیپ شهر دریافت کردهاند آوردهام و نه برای اندازهگیری ریاضی. مشخصاً دعوایما دعوا بر سر تغییر فیزیکی محلات نیست؛ دعوا بر سر عدالت است فقط.