قابل پیش‌بینی است که این روزها همه بدنبال «لشکر خوبان» باشند در کتابفروشی‌ها؛ از بچه‌حزب‌اللهی‌ها گرفته تا مدیران فرهنگی، در به در سراغ کتابی را خواهند گرفت که استثنائاً یک روز تبدیل به «خبر اول» سیمای جمهوری اسلامی شد. احتمالاً هم در همین چند روز آینده مراسم مُعظمی تدارک دیده شود برای تقدیر از نویسنده و راوی کتاب و بازار مصاحبه هم داغ باشد با معصومه سپهری و مهدیقلی رضایی... هر اتفاقی از این دست، مغتنم خواهد بود برای فرهنگ کشور؛ حتی اگر بسیاری از این کنش‌های فرهنگی، ناشی از جوزدگی و هیجان باشد، باز هم غنیمت است. این قبیل رویدادها، مانند موجی هستند که هر بار، دسته‌ای را با خود به میان دریا می‌کشاند. و شاید همین یک بار و یک اتفاق، بزرگترین اتفاق زندگی خیلی‌ها باشد. این‌ها کمترین کارهایی است که نه فقط برای لشکر خوبان، که برای بسیاری دیگر از دارایی‌های فرهنگی‌مان باید انجام دهیم و نمی‌دهیم.

از این که بگذریم، می‌مانَد سیره‌ی موثرین و مسئولین [و نه لزوماً مدیران حاکمیتی] فرهنگی استان، که تا موج نیاید و آنها را سوار خود نکند، ساحل‌نشین هستند و مبهوتِ عظمت دریا! از تاریخ فرهنگی انقلاب و دفاع مقدس که حرف به میان بیاید، وامداری و وفاداری خود را به شهدا و انقلاب متذکر شده و ضمن فروخوردن بغضی ناتمام، از تکلیفی که بر دوش‌شان است برای انتقال تاریخ فرهنگی انقلاب، سخن‌ها می‌گویند و اینکه «ما نتوانسته‌ایم حق شهدا را ادا کنیم و نمی‌دانیم که در پیشگاه خداوند چه پاسخی خواهیم داشت...»

اما نوبت به «کار» که می‌رسد، بارانِ بند و تبصره و توجیه و تنبلی و تفسیر و تحلیل و تردید، امان‌شان را می‌برد و باز می‌شوند تماشاگرِ بی‌عار!

وقتی «نورالدین» گل کرد، یکی از همین موج‌ها راه افتاد و گمان می‌رفت که ساحل‌نشینانِ عافیت‌جوی توجیه‌تراش، خود را به این موج بسپارند و پیش بروند تا امروز شاهد غبارروبی از چهره‌ی ده‌ها نورالدین باشیم. در، اما همچنان بر همان پاشنه‌ی قبلی می‌چرخد... لشکر خوبان، که سال 1384 منتشر شد و در سال 1388 جایزه‌ی جشنواره‌ی کتاب ربع قرن دفاع مقدس را گرفت، در این سال‌ها منتظر بود تا در یک جریان طبیعی، دیده شود. اما چنین نشد و امروز به مدد اعتنای رهبر انقلاب، از غربت به در آمده است.

لشکر خوبان، کارش همواره خط‌شکنی بوده؛ این بار هم که این لشکر به خط زده، امید می‌رود معبری بگشاید برای عبور ما از شهر غفلت... تاریخ فرهنگی انقلاب اسلامی، بدجور در حال فراموشی است و هزاران راه نرفته، پیش روی ما. به قدری کار نکرده بر زمین مانده که نمی‌شود با مناسبات معمولی و نشست و برخاست‌های بی‌خاصیت، بلندشان کرد. نهضتی باید و همتی. نهضت گردآوری تاریخ فرهنگی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس؛ این بدیهی‌ترین اقدامی است که می‌تواند ساحل‌نشینان را نسبت به ادای تکلیف در قبال شهدا، آسوده خاطر نماید. معصومه سپهری دارد به تکلیفِ خودش عمل می‌کند؛ تکلیفِ «خودش». یادمان باشد که او تنها مکلفِ این عرصه نیست. و تکلیفِ ما هم فقط این نیست که برای او دست بزنیم و احسنت و آفرین نثارش کنیم. او نباید تنهای تنهای تنها باشد در این عرصه...