برنامه‌ی تلویزیونی «زاویه» از معدود برنامه‌های جدی صدا و سیما در حوزه‌ی علوم انسانی است که به واسطه‌ی حضور چهره‌های صاحب‌نظر در مباحث مختلف علوم انسانی، سعی در عینیت دادن به مفهوم کرسی آزاداندیشی دارد؛ مفهومی که از زمان طرحش، صرفاً عنوانی شده برای کامل کردن فهرست بلندبالای نشست و برخاست‌های صوری و شعاری متولیانش در حوزه و دانشگاه.

در برنامه‌ی اخیر زاویه، موضوع اساسیِ «ایرانیان و تجدد» محور بحث انتخاب شده و «دکتر شهریار زرشناس» و «دکتر صادق زیباکلام» در مقام طرفین این مناظره‌ی علمی روبروی هم نشسته بودند. انتظار طبیعی مخاطب از چنین برنامه‌ای با چنان مهمانانی دریافت محتوایی جدی و مستند و بویژه «علمی» است. اما وقتی دکتر زیباکلام، زبان به سخن گشود، این انتظار رنگ باخت. این چهره‌ی پر سر و صدا که همواره نظراتش خبرساز می‌شود، به گونه‌ای وارد این بحثِ علمی شد که تعجب‌برانگیز بود. او که همواره مورد عنایت خاص صدا و سیماست و تقریباً در هر برنامه‌ای _ با هر موضوعی _ که برنامه‌سازانش بخواهند دو قطب مثبت و منفی در آن داشته باشند، پای ثابت قطب منفی‌اش است، چنان سطحی وارد بحث شد که انگار دارد در یک جُنگِ تلویزیونی یا حداکثر در یک میتینگ انتخاباتی حرف می‌زند. نمی‌شود گفت که او هیچ حرفی در این موضوع نداشت، اما وقتی یادت می‌آید که ایشان جزء گردانی است که مدام به عوامگرایی تاخته‌اند از لحن و رفتار به شدت پوپولیستیِ یک استاد دانشگاه مبرز تعجب می‌کنی. ایشان که ظاهراً در مقام دفاع از مدرنیته در مقابل زرشناس نشسته بود، در برابر هر استدلال و بیانِ منتقدانه‌ی مستدل زرشناس، با مثال‌هایی کوچه‌بازاری و سطحی، از هرگونه نقدِ علمیِ طرفِ‌ مناظره گریخت و با بکارگیری الفاظی سطحی و فاقد ارزش علمی وقت‌گذرانی کرد. تازه قرار شد هفته‌ی آینده هم به برنامه بیاید و حرف‌هایش را تکمیل کند!

این سیره‌ی به اصطلاح علمی که پوپولیسم از سر و رویش می‌بارد، در بسیاری از چهره‌های پرمدعای جریان روشنفکری نهادینه است. فقط امتیازشان این است که به واسطه‌ی پشتیبانی رسانه‌ای و کمی هم افاده‌ی روشنفکرانه، خود را در مقام خدایانِ علوم انسانی جا انداخته‌اند.
پوپولیسم که همواره از سوی دکتر زیباکلام و همفکرانش، به عنوان یک اتهام سنگین به این و آن نثار می‌شود، در لعابی پاستوریزه به نام «خِردگرایی» به خورد مردم داده می‌شود. و این حکایت از استانداردهای دوگانه‌ی جریان روشنفکری در برخورد با موضوعات مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارد.
اگر شخص دیگری ـ که زیباکلام نمی‌پسنددش ـ در یک سخنرانی عمومی، چنین بیانی داشته باشد، بلافاصله انگِ عوامفریبی بر پیشانی‌اش می‌زنند؛ چنانکه زده‌اند. اما اگر خود در یک برنامه‌ی علمی و اندیشه‌محور با مخاطب نخبگانی، به صورتی کاملاً عامیانه از در و دیوار و کوچه و بازار حرف بزند، عینِ «تعقل» و «خرذورزی» است! این استاندارد دوگانه را این روزها در هر ساحتی می‌شود از سوی رفقای دکتر زیباکلام مشاهده کرد.