فصلی دیگر؛ فرصتی دیگر
در این میان، نباید نقش مردمان بیپیرایه و کمادعای روستاها و شهرهای کوچک ایران را در آفرینش این حماسه نادیده گرفت؛ انسانهایی صاف و ساده و صادق، که فراتر از همهی قواعد، بدون ادا و اطوار، میآیند و نتیجه را رقم میزنند و میروند سراغ زندگیشان. نه این بار، که همواره اینگونه بوده و این مردمان شریف، با اینکه دردمندترین و کمبهرهترینها هستند از امکانات، اما فعالترین و موثرترین هستند در مناسبات سیاسی و اجتماعی کشور. ای کاش هیچگاه اینها را سانسور نکنیم و ای کاش هیچگاه رای اینها را «بیکیفیت» ندانیم و ای کاش، هیچگاه این جماعت را «عوام» و رسیدگی به امورشان را «عوامفریبی» تعبیر نکنیم.
در همین چند روز، برخی واکنشها حکایت از این دارد که بعضیها همچنان در دریافت پیام انتخابها، عاجزند. برای همین هم نتیجهی پیش آمده را مجوزی برای عقدهگشایی مبتذل سیاسی خود قلمداد نمودهاند. این اقلیت سیاستزده، بازهم نمیخواهند بپذیرند که مردمان روستاها و شهرهای مختلف کشور، اعضای باند و قبیلهی سیاسی نیستند که رای آنها را رای به تلقیهای باندی خود معرفی کنند. آنها به رئیسِ جمهور رای دادهاند...
آرزو میکنیم، همگان، این فرصت گرانسنگ را قدر دانسته و از آن برای خدمتگزاری خالصانه به مردم انقلابی بهره ببرند.