انتخابات و هاضمهی سیاسی فستفودی انقلابیها
بسیاری از نیروهای انقلاب، نمیتوانستند بپذیرند که درون جبههی انقلاب هم میشود «تفاوت»ها را به رسمیت شناخت. تفاوتهایی که موضوعشان «انقلاب اسلامی و آرمانهایش» است؛ با ذکر این نکتهی مهم که بحث بر سر «اعتقاد» آدمها به «اصلِ» این قضایا نیست. و اتفاقاً عدم فهم این موضوع میتواند باعث سوءتفاهم شود. کما اینکه این روزها، بسیاری از نیروهای انقلاب، با بیتوجهی به این نکتهی ظریف، همدیگر را متهم به «اهانت به نامزدِ محبوب خود» میکنند. الان دعوا بر سر این نیست که «فلانی آدم خوبی است، انقلابی است، سابقهی حبهه دارد، همراه امام بوده، یار رهبری بوده و...» باورمان این است که افرادی که موضوع دعوای حزباللهیها هستند، «کفِ انقلابیگری و...» را حتماً دارند. مسئلهی ما این نیست که «اثبات کنیم فلانی انقلابی است یا نه»؛ چون فرض ما این است که این افراد چنین امتیازی دارند. اصولاً همهی اینها را «شرط لازم» برای مدعیان انقلابیگری میدانیم...
پرسش این است که پس در این صورت «تفاوت» را در کجا باید جست؟ برای مثال، اگر مولفههایی نظیر «آرمانخواهی»، «عدالتطلبی» و «استکبارستیزی» را مبنای انتخاب خود بدانیم، تفاوتها را بر اساس نسبت افراد با این مفاهیم میسنجیم. «آرمانخواهیِ حداکثری یا آرمانخواهی حداقلی»، «عدالتطلبی حداکثری یا عدالتطلبی حداقلی»، «استکبارستیزی حداکثری یا استکبارستیزی حداقلی»؟
اگر کسی هستیم که قائل به نگاه حداکثری به این مفاهیم هستیم، طبعاً انتظارمان از فردی که انتخاب میکنیم هم حداکثری است و اگر این انتظار حداقلی است، میتوانیم فردی را که «کفِ» این صفات را دارد برگزینیم.
اینکه این «حداکثر و حداقل» را چه کسی تشخیص میدهد هم میتواند پرسش خوبی باشد. اما پاسخ به این پرسش مستلزم طی کردن یک فرآیندِ کامل فکری، تاریخی و اعتقادی است که لزوماً همه نمیتوانند در یک فرآیند مشابه قرار گرفته باشند. اما با تحلیل محتوای سخنان افراد و نیز رجوع به باور خود، میتوانیم به چنین سنجهای دست یابیم.
آرمانخواهی حداقلی، یعنی در عینِ اعتقاد به اصلِ آرمانخواهی، حرکت در این مسیر را «بیدردسر و بدون درگیری» طلب کردن. «عدالتطلبی حداقلی» یعنی باور به اصالت عدالت، و در همان حال تبصره زدن به آن و مقدمه قائل شدن برای تحقق عدالت. استکبارستیزی حداقلی یعنی اعتقاد به پلید بودن استکبار و لزوم مبارزه با آن، ولی پیش نهادن قواعد دیپلماتیک و قید و بند زدن به تصمیمات، به گونهای که استکبار همواره از موضع بالا و در مقام طلبکار با شما حرف بزند.
مخلص کلام این است:
بچههای انقلاب که به گزینهای رسیدهاند و دارند از او دفاع میکنند، ضمن توجه به اینکه به هر حال دارند به نفع جمهوری اسلامی کار میکنند، در همان حال باید قدرت تمیز و تحلیل خود را در این عرصهها ارتقاء بخشند.
هاضمهی سیاسی نیروهای انقلاب نباید «فست فودی» باشد که چون حوصلهی تحلیل و تعمق ندارند به گزینههای کمهزینه و بیدردسر بسنده کنند.
+ بخوانید: