قرهباغی، چرا هنرمند انقلاب اسلامی است؟
دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، این هفته (چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت) مراسم بزرگداشت هنرمند انقلاب اسلامی، استاد اسفندیار قرهباغی را برگزار میکند. خبرهای مربوط به این بزرگداشت و مطالب دیگری دربارهی استاد قرهباغی در سایت صدای انقلاب منتشر میشود. در کنار استقبال مناسبی که از سوی علاقمندان هنر انقلاب، نسبت به این بزرگداشت صورت گرفته، اقلیتی نیز با دستاویزهای عجیب و غریب در تلاشاند تا به زعم خود، چنین برنامهای را زیر سئوال ببرند.
از جملهی پرسشهای همراه با کنایهی این اقلیت که به صورتهای مختلف دامن میزنند، این است: «اسفندیار قرهباغی، از کی تا حالا «هنرمند انقلاب اسلامی» شده؟» فرض ما این است که این عده، از تاریخ هنر انقلاب اسلامی کماطلاعاند. اما اصرارشان بر ندیدن این تاریخ ارزشمند، ما را متقاعد میکند به اینکه این اقلیت، با هر آنچه که پیوندی با انقلاب اسلامی داشته باشد، سر ناسازگاری دارند و حالشان از این پیوندها به هم میخورد وگرنه چرا باید از اینکه هنرمندی به انقلاب منتسب شود، آزرده شوند.
برای اینکه اقلیت مذکور دریابند _ البته اگر بنایشان بر دریافتن باشد _ که چرا قرهباغی هنرمند انقلاب اسلامی است، کار سختی ندارند. فقط کافیست پروندهی خدمات خود را به انقلاب اسلامی وزن کنند و آنگاه فقط فهرست آثار قرهباغی را ببینند و نه خود آثار را، تا شاید به قضاوت صحیحی برسند.
اگر قرهباغی را با گنجینهای از سرودهای پرمعنا و جهتدار و هدفمند و در مسیر آرمانهای انقلاب، هنرمند انقلابی ندانیم پس چه کسی شایستهی این عنوان است؟! لابد آن هنرمند پرافاده، انقلابی است که تمام خدمتش به انقلاب یک سرود بود و آن را هم تکذیب کرد که برای امام خوانده؟! یا نکند او که در تمام عمر هنریاش، جز می و مطرب و گیسوی یار و چشم معشوق چیزی نخوانده، هنرمند انقلاب است؟
قرهباغی، بیش از هشتصد سرود را برای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و کشورش یا ساخته و یا خوانده. آیا معنی هشتصد سرود، آن هم در سالهای تحریم همه جانبهی انقلاب اسلامی، برای کسانی که تظاهر به انقلابیگری میکنند، مفهوم است؟
قرهباغی، شاخصترین سرود ضدامریکایی ما را خوانده و الان هم به صحت معانی آن سرود اعتقاد و اصرار دارد. حال شما این پایمردی را مقایسه کنید با احوالاتِ جماعتی که با وجود جنایات اظهر منالشمس امریکا و اسرائیل، حاضر نیستند کلمهای در مذمت این جنایات بر زبان جاری کنند. آقایان میگویند «ما سیاسی نیستیم»!
قرهباغی، در سی و چند سال گذشته، هر موضوع و رویدادی را که به نوعی به انقلاب اسلامی مرتبط بوده، با صدایش مستند کرده؛ آن هم نه با کارهای درجه چندم و سخیف، که با آثاری فاخر و قابل اعتنا در سطح جهان. حال چگونه میشود که او «هنرمند انقلاب اسلامی» نباشد؟!
حیرت انگیز است که کسانی قرهباغی را از دایرهی «هنرمندان انقلابی» خارج میکنند که خودشان بهتر از هر کس دیگری میدانند که حتی یک ثانیه هم برای انقلاب و آرمانهایش مرارت نکشیدهاند.
یکی گفته بود که دفتر مطالعات هر چیزی را به انقلاب اسلامی مرتبط میکند! این قبیل ذهنیات، نشان از غربت انقلاب اسلامی دارد بیتردید. انقلابی که هزاران هنرمند را در دامن خود پرورده و هزاران هنر را آفریده، امروز باید به با ذرهبین به دنبال گنجینههایش باشد. این یعنی اینکه ما سرمایهها و فرصتهای انقلاب را فراموش کرده و چسبیدهایم به تهدیداتی که همواره همراه انقلاب بودهاند. فرصتسوزی کردهایم خلاصه. فرصتسوزی کردهایم که امروز زورمان میآید قرهباغی را هنرمند انقلاب اسلامی معرفی کنیم.