ضریبدهی به خبر؛ از کشتههای حاشیهنشین تا نمایشگاه نقاشی
این یادداشت، نقدی کوتاه است بر وضعیت «خبر در شبکهی استانی آذربایجانشرقی» که برای خبرگزاری ایسنا نوشته شده.
1. اعتبار رسانهی محلی به جهتگیریِ محلیاش است و اگر به هر دلیلی این مزیت را از دست دهد، از موضوعیت میافتد. امروز، بسیاری از رویدادهای محلی، در صدا و سیمای استانی ضریب نمیگیرند و بدیهی است که در چنین شرایطی، این رسانه، «مرجعیتِ خبری» خود را در جامعهی مخاطبش از دست بدهد. چندی پیش در سیلاب ملازینال [در حاشیهی شمالی تبریز]، ساختمانی فرو ریخت و شش نفر جان باختند، اما ضریبدهی شبکهی استانی به این خبر، درست همانند برگزاری یک نمایشگاه نقاشی در فلان گالری بود. یکبار خبر پخش شد و تمام. پیگیری و پرسش از مسئولین شهرداری، نظام مهندسی و سازمان مسکن و شهرسازی و... اتفاق نمیافتد و در نتیجه، مخاطب، عادت میکند که همواره خبرهای معمولی را از رسانه بشنود.
2. خط سیر تکراری و کلیشهشدهی اخبار در این رسانه، به دلزدگی مخاطب میانجامد. غالب مخاطبین اخبار استانی میدانند که خبرها از کجا شروع شده و به کجا ختم خواهند شد؛ خبرهای اول، معمولاً مشخص بوده و اختصاص به سوژههای محدودی دارند. تازه در همین حوزههای مشخص و محدود هم کلیشه حاکم است. مثلاً در انعکاس اخبار نمازهای جمعه، محدودهی مشخصی وجود دارد که اخبار صدا و سیمای استانی از آن فراتر نمیرود. برای نمونه، امام جمعه، به عملکرد دستگاههای فرهنگی معترض میشود و به ریخت و پاش و هزینههای زاید در برگزاری جشنوارههای رنگارنگ انتقاد میکند اما در اخبار شبکهی استانی، تنها به خبر محکومیت دخالتهای امریکا در امور کشورهای اسلامی بسنده میشود!
یا در انتشار اخبار مربوط استاندار، گزینش خبر به صورتی است که به کسی برنخورد. فرض کنید که استاندار در جلسهای، فلان مدیر را بخاطر سهلانگاری در انجام وظایف بازخواست کرده و یا از دستگاه دیگری بدلیل تضییع حقوق مردم انتقاد کند؛ آنچه در اخبار استانی از این جلسه منعکس میشود، سخنرانی استاندار در مورد اهمیت خدمتگزاری به مردم است.
3. بیگانگی با مفهومی به نام چالش؛ رسانه باید ضمن کمک به اطلاعرسانی از خدمات مسئولین، از جانب مردم نیز پرسشگری کند. رسانهی محلی، نباید تریبون یکطرفهی مسئولین برای ابلاغ بخشنامههای اداری یا ارائهی گزارش عملکردش باشد. این تریبون، دو طرفه است. و اگر اینگونه نباشد، رسانه نباید انتظار داشته باشد که مخاطب نیز به او توجه کند. در اخبار استانی، جایی برای چالش نیست. مثلاً رئیس سازمان بازرگانی در آستانهی عید نوروز به تلویزیون میآید تا فقط حرف خود را بزند و برود و هیچ جایی برای پرسش و به چالش کشاندن عملکردش از سوی رسانه وجود ندارد. اینکه او بگوید «هیچ مشکلی در تامین میوهی شب عید نداریم و همه میتوانند به قیمت دولتی میوهی مورد نیاز را تامین کنند» برای اخبار استانی کافیست و دوربین خبر به سراغ مردمی نمیرود که مثلاً رفتهاند دنبال میوه به نرخ دولتی و پیدا نکردهاند!
به چالش کشاندن یعنی کمک به کشف حقیقت. و رسانه مکلف به کشف حقیقت است. این رویکرد منفعلانه در اخبار استانی، باعث ایجاد پارهای «حقوق ناموجه» و ترسیم برخی «خطوط قرمز فراقانونی» از سوی مسئولین شده؛ به گونهای که اگر احیاناً هم در یک بخش خبری، عملکرد فلان مسئول به چالش کشیده شد، بلافاصله با واکنش شدید آن مسئول مواجه شده و رسانه مجبور به امضای توبهنامه بشود. اینکه فلان نمایندهی مجلس، این حق را برای خود قائل باشد که تذکری را که در مجلس اجازهی قرائت نیافته برای اعمال فشار بر فلان مدیر، از اخبار استانی پخش کند، ناظر بر تثبیت برخی حقوق ناموجه و فراقانونی برای برخی افراد است.
4. علاوه بر اینها، میتوان از ضرورت توجه به عنصر نویسنده و ویراستار خلاق در واحد اخبار نیز سخن گفت. این مزیت باعث میشود که در بازههای زمانی مشخص، توان تغییر در نحوهی ارائهی خبر وجود داشته باشد.