آن زن و این «سه زن» + فیلم
شخصیت «اوشین» برای ما ایرانیها به قدری شناخته شده است که اگر بخواهیم نمادی برای استقامت و صبر نام ببریم قطعاً همو را خواهیم گفت. شخصیتپردازی تاثیرگذار ژاپنیها در سریال «سالهای دور از خانه» همهی نسلهای بعد از انقلاب اسلامی را وادار به ادای احترام به چنان بانویی کرد. خلاصه اینکه او تبدیل به الگوی بسیاری از زنان ایرانی شد.
«اوشین» تنها یک شخصیت داستانی بود؛ آن هم در فرسنگها آنسوی ایران. در عالم واقع و در همین سرزمین خودمان، هزاران نفر همانند او و بلکه مقاومتر از او، زندگی میکنند که چون ایرانیاند، کسی سراغشان نمیرود تا از زندگیشان فیلم بسازد یا داستانی بنویسد. زنانی که به تمام معنا «جهاد» میکنند و چه مرتبتی بالاتر از مرتبهی «جهاد». در همسایگی همهی ما، از این زنان مجاهد زندگی میکنند و ما هر روز مجاهدت آنها را میبینیم. اما هیچگاه حساسیتمان برانگیخته نمیشود تا به چشم یک «الگو» به آنها بنگریم.
امروز که جنگ بر سر تحمیل «سبک زندگی» درگرفته و ایران ما از کانونیترین نقاط و بلکه کانونیترین نقطهی عالم در این جنگ است، انعکاس زندگی چنین زنانی، شاید به کار آید.
این «سه زن» هر روز ساعت 7 صبح، گونیهای بزرگ را به دوش میکشند و مسافتی طولانی را با طی دهها پله و عبور از چند خیابان میپیمایند تا «زندگی» کنند. نه تنها خود، که خانوادهشان نیز چشم به این گونیهای زردرنگ دارند. کار هر روزشان همین است. پشم میگیرند و نخ برمیگردانند؛ وسیلهی کارشان هم همان «جهره»ی قدیمی است. گوشهای از محل سکونتِ تنگ و نمور و کمنور خود را کارگاه کرده و با گَرد و غبار وحشتناک پشمها سر میکنند. نصیب این زنان، از خوشیهای امروز، همین است و بس. در طول مسیر، چنان با صفا با هم حرف میزنند که گویی در ساحلی دنج قدم میزنند. مقایسهی این زنان با دیگران چندان درست نیست اما همین ماها، خانوادههایی را میشناسیم که سند خودرویی را به نام دخترِ 15 سالهشان زده و دست هر کدام از پسرهایشان هم یک سویچ دادهاند که از فرط عافیت و تنپروری، تا سر کوچه هم پیاده نمیروند. در مذهبیهای اطرافمان هم کم نیستند چنین خانوادههایی البته.
کیفیت فیلم، چندان مناسب نیست. اما هر کس که خواست از نزدیک به تماشای این عرقریزیِ مقدس بنشیند، بگوید تا نشانی دهم.
فیلم کوتاه این «سه زن» را ببینید
لینک دیگر دانلود فیلم