«نگاه صرفاً تهرانی» به دفاع مقدس!
چندی پیش سالگرد حماسهی سوسنگرد در سال 1359بود. این حماسه، در پی نبرد نابرابر رزمندگان ایرانی با ارتش مجهز عراق به وقوع پیوست... در این مجاهدهی جانانه، رزمندگان آذربایجان، حضوری بسیار مردانه داشتهاند. و سرسلسلهی این رزمندگان، «شهید علی تجلایی» بود. اگر چه چند سال پیش کتابی در شرح مجاهدات علی تجلایی و همرزمانش منتشر شد (ستارهی بدر) اما برایم خیلی جالب است که در برنامههای تلویزیونی، که به بهانهی حماسهی سوسنگرد پخش میشود، نامی از تجلایی و همرزمانش شنیده نمیشود. کسانی که شرح نبرد سوسنگرد را خواندهاند، همواره در برنامههایی همچون روایت فتح و... به دنبال علی تجلایی و یارانش میگردند، اما دریغ که هیچ نمییابند.
مخاطب این برنامهها، قطعاً به تردید میافتد که اگر علی تجلایی «فاتح سوسنگرد» است پس چرا در هیچ یک از شبکههای سراسری، اشارهای به او نمیشود.
این درست است که امثال علی تجلایی، برای «نام» نجنگیدهاند، اما نباید تاریخ دفاع مقدس را اینگونه منقطع و ناقص بنگاریم. اینکه ما مجاهدت تجلایی و رزمندگان آذربایجان را در سوسنگرد، به درستی روایت کنیم، خدمت به شهدا نیست ـ که آنها از چنین خدماتی بینیازند ـ بلکه مقصود این است که تاریخ سرزمینمان را از گزند تحریفات در امان نگه داریم.
آیا این مهم نیست که صدها رزمنده از دیار آذربایجان، به سوسنگرد، در خوزستان، میروند و با چنگ و دندان از آن شهر دفاع میکنند؟ چه انگیزهای تجلایی و یارانش را از تبریز به خوزستان میکشاند؟ آیا کشف و انعکاس این انگیزهها، نمیتواند گرهگشای این همه ناکامی فرهنگی باشد؟
ما هر روز داریم تهدیدهای قومگرایانه را در رسانههای خودمان گوشزد میکنیم و همه را انذار میدهیم که اجنبیها به دنبال تحریک تعلقات قومی و تبلیغ تجزیهطلبی هستند. خب؛ تدبیرمان برای دفع این تهدید چیست؟ اینکه بیاییم و آگاهانه و ناآگاهانه، دفاع مقدس را هم با «نگاه صرفاً تهرانی» روایت کنیم؟!
عرصهی دفاع مقدس، درست همان جایی است که میشود «وحدتِ تام و تمام» ایرانیان را بر گِرد اسلام به نظاره نشست. و چرا ما نمیتوانیم این وحدت مبارک را برجسته کنیم؟ این، یک اتفاق معمولی نیست که بخواهیم به راحتی از کنارش بگذریم.
ما میتوانیم بهترین مستندها را با الهام از حماسههایی نظیر سوسنگرد بسازیم و به نورسیدههایی که رگههایی از گرایشات قومی در آنها وجود دارد، ارائه کنیم تا چشمان خود را شسته و جور دیگری به خود و هویت خود بنگرند.
تاکید بر توجه به این قبیل موضوعات، به هیچ روی دلالت بر نگاه محدود منطقهای یا تعصب قومی ندارد، بلکه مقصود این است که اولاً تاریخ را به درستی بنویسیم و ثانیاً از برکت شهدا برای دفع تهدیدهایی همانند تجزیهطلبی بهره بگیریم.
اگر ما بتوانیم فقط همین «هشت سال» از تاریخ نزدیک کشور را با تمام جوانبِ اجتماعی، فرهنگی، فکری و سیاسیاش به درستی روایت کنیم و به آیندگان برسانیم، دیگر جایی برای سمینارهای بیخاصیتِ آسیبشناسیِ فرهنگی باقی نخواهد ماند...