قرآنسوزی در غرب، مهجوریت در شرق
«مهجوریت قرآن» حرف جدیدی نیست. قرنهاست که مسلمانان، با قرآنِ خود چنین معاملهای کردهاند و قرنهاست که دارند چوب این بیاعتنایی را میخورند. و به این بیاعتنایی هم عادت کردهاند. شما نگاه نکنید به اینکه در فلان مناسبت، قاری مصری میآورند و قرائت میکند و هزاران نفر به وجد میآیند و برایش «الله الله» میگویند. با این کارها که قرآنی نمیشویم. جامعهی شیعی ما نسبت به حقیقت قرآن «کرخت» و «بیاحساس» است. تکانهای شدیدی که کتاب خدا میدهد، تاثیری در احوال ما ندارد. این همان قرآنی است که خداوند در عظمتش میفرماید: «اگراین قرآن را بر کوهی فرو میفرستادیم، یقیناً آن [کوه] را ازبیم خدا فروتن [و] از هم پاشیده میدیدی. و این مثلها را برای مردم میزنیم باشد که آنان بیندیشند.» (1)
از این حرفهای دردآلود، فراوان میتوان زد. اما چه سود...
*
عدهای انسان حقیر، دور هم جمع میشوند و برای غلبه بر احساسِ بیهویتیِ ناشی از «مدرنشدگی» تصمیم بر آتش زدن قرآن میگیرند تا دیده شوند. عدهای انسان حقیرِ دیگر نیز برای انحراف اذهان ملتها از تبعاتِ «دروغ بزرگ یازده سپتامبر» برای آنها کف میزنند و با رسانههای ابلیسی خود، این آدمهای حقیر را بزرگ میکنند. آنها برای سرپوش گذاشتن بر جنایتهای وحشتناک خود در خاورمیانه، به برگزاری چنین خیمهشببازیهای مضحکی نیاز دارند.
*
بزرگان جهان اسلام، این جریان را به مثابهی یک جنایت، محکوم کرده و خواهان خروش انقلابی امت اسلامی برای خاموش کردن «فتنهی صهیونیستیِ قرآنسوزی» میشوند.
«شهر مسلمانان» اما همچنان در خواب است. انگار نه انگار که سندِ هویت آنها را به آتش کشیدهاند. گویا نمیخواهند سنتشکنی کرده و لااقل بر «مهجوریتِ صورت قرآن» پایان دهند.
گوشهایت را که تیز کنی، نمیتوانی در اتوبوس و تاکسی و نانوایی، حرفی از این جنایت بشنوی. با اینکه شبکههای سراسری، تلاش دارند تا ابعاد پیدا و پنهان این اقدام را تبیین کنند، اما هنوز «جریان عمومی معترض» شکل نگرفته... براستی چرا؟
*
دوشنبه شب، طبق معمول، شبِ نود بود و باز هم عادلخان با دست پر آمده بود تا نگذارد مسلمانانِ فوتبالزده، نسبت به آیین غفلت، بیاحساس شوند. البته به او هم گفته بودند که قرآنسوزی را محکوم کند. و او با لحن خاص خود و به گونهای که کسی چیزی متوجه نشود و کاملاً معلوم باشد که این محکوم کردن را به دستور رٶسای سیما انجام میدهد و ربطی به برنامهاش ندارد، قرآنسوزی را محکوم کرد!
در همان شب، شبکهی سهند هم برنامه داشت. موضوعش هم «رانندگی» بود! از یک رانندهی محترم و زحمتکش دعوت شده بود تا در مورد آیین رانندگی حرف بزند. البته در این برنامه هم، قرآنسوزی محکوم شد. مجری محترم، در حالیکه لحنش را حزنآلود میکرد، چهرهاش را نیز به نشانهی اندوه، درهم برد و همزمان با موزیک غصهناک، جسارت به قرآن را محکوم کرد و سپس چهره و لحنش را به حالت اول برگرداند و شادان و خندان توجه ما را به ادامهی برنامه جلب کرد...
*
اگر چه آبروریزی غرب مدرن، رسواتر از آن است که نیازی به اثبات داشته باشد، اما باید فکری به حال خودِ مسلمانمان کنیم. تداوم مهجوریت قرآن، قطعاً تنبیه خداوند را بدنبال دارد. و چه تنبیهی بدتر از این که مسلمانان، هیچگاه روی آرامش نبینند.
چه اتفاقی عذابآورتر از این که وقتی در جامعهی اسلامی، سخن از «زندگی قرآنی» به میان میآید، موجبات مزاح باشد!
پی نوشت:
1. سوره حشر آیه 21