یادداشتی می خواندم در جهان با تیتر فقر و غنا، فقیر و غنی، دوستی یا جنگ ؟! که ظاهراً در نقد سریال «دارا و ندار» نوشته شده است. اگر چه نکات ارزشمند و قابل اعتنایی در این یادداشت وجود دارد، اما به نظر می رسد هدف اصلی از آن، بیش از هر چیز، در همان تیتر انتخابی مستتر است. تیتر، نشان از این دارد که نگارنده به مفهومی به نام «جنگ فقر و غنا» اعتقاد نداشته و آن را موجب «انفكاك و اضمحلال جامعه» می داند. لااقل از تاکید بر چنان تیتری، چنین نتیجه ای حاصل می شود.

نمی خواهم صرفاً با استناد به جمله ی مشهور حضرت امام(ره) [امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بى‌درد شروع شده است...] کار را تمام کنم؛ گو اینکه باور دارم این چند جمله ی گویا و صریح، دقیقاً برآمده از مبانی عقلانی و معرفتی بوده و برای اثبات وجود این «جنگ» کافیست.

مشخص نیست تصور نویسنده از مفهوم «جنگ» چیست که تلاش دارد به شکل محترمانه ای، مردمان را از آن پرهیز دهد. آیا او بر آن است که جنگ، یعنی سلاح به دست گرفتن و خون ریختن؟ که حتی این شکل از جنگ نیز _اگر برای دفع فساد و دفاع از شرافت انسانی باشد_ مطرود نیست. اصولاً بسیاری از تقابل های موجود، بی آنکه خون و خونریزیِ آشکاری در بین باشد، حتماً «جنگ» هستند. از جمله همین «فقر و غنا». فقرا و اغنیاء به واقع در حال جنگ هستند؛ یا بهتر است بگوییم فقرا در حال تحمل جنگ تحمیلی اغنیاء هستند. جنگی همه جانبه که تمام عرصه های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی را میدان خود کرده. 

می دانم که بعضی ها بلافاصله به سراغ این جمله ی تکراری و کلیشه ای خواهند رفت که: «مگر شما با «ثروت» مخالفید؟» و بدین سان، با برابر دانستن ثروت و غنا از یکسو و ثروتمند و غنی از سوی دیگر، پندار خود را تقویت کرده و پرونده را خواهند بست. اما به این سادگی ها هم نیست.

در جنگی که ذکرش رفت، ثروت، به عنوان ابزاری برای «تسلطِ روزافزون» بر جان و مال فقرا عمل می کند. [طبیعتاً تا وقتی چنین نیست، ثروت مطرود نیست و جنگی هم در کار]

اغنیاء _که تحمیل کننده ی جنگ هستند_ با بکارگیری ثروت، مقدرات امور را در دست می گیرند؛ تا بدانجا که حتی شرافت انسانیِ فقرا را به تاراج می برند. نان شب نیز که جای خود دارد!

با توسل به روایت های فانتزی از واقعیات، نمی توان آتش دود و خاکسترِ برخاسته از جنگِ تحمیلیِ اغنیاء علیه فقرا را پنهان کرد. این جنگ، هست؛ حتی شدیدتر از آن که بتوان در قاب تلویزیون تماشایش کرد. شاید اگر سیدمرتضی آوینی بود، می توانست سری جدید «روایت فتح» را با الهام از جنگ فقر و غنی بسازد...


+ تاملی در یک مغلطه ی اقتصادی