هر کس که دارد نان مفت، می تواند حرف های خوب گفت
پیش نوشت:
1.این مطلب، اشاره به «تمام» کارشناسان ندارد.
2.ما با «کار کارشناسی» مشکلی نداریم.
3.کشور را باید با «برنامه» اداره کرد.
4. اقتصاد، «علم» است.
5. «پول مفت» نباید به کسی داد.
6. «گداپروری» خیلی بد است.
7. به جای ماهی دادن، باید ماهیگیری را به مردم یاد داد.
**
مشهور است که می گویند:«در جهان هر کس که دارد نان مفت، می تواند حرف های خوب گفت.» این شعرواره ی «عامیانه»، یک قاعده ی ریشه دار در تمام جوامع انسانی است. مسلمان و غیرمسلمان و ایرانی وغیرایرانی هم نمی شناسد. و چون از طینت انسان برمی آید، بسیار سخت است که بتوان آن را دیگرگونه کرد. بر اساس همین قاعده، بسیاری از «فقرا»یی که پوست اندازی کرده و با بهره مندی از عنایاتِ پیدا و پنهان، «دارنده» و سپس «برازنده» شده اند، چنین می پندارند که دیگر فقیری وجود ندارد و هر آنکس که از «نداری» و «تنگدستی» و «فقر» و «فاقه» می نالد، در محترمانه تربن حالت ممکن، «نق» می زند!!
با این مقدمه، اشارتی به موضوع مهمی به نام «کار کارشناسی» و نسبتش با احوال فقرا، خالی از لطف نیست.
«کار کارشناسی»، همانا پیشبرد امور با بهره گیری از قوه عاقله و مداقه در آثار و نتایج کار است. به زبان عامیانه، کارِ با حساب و کتاب را گویند؛ با این ترتیب، هیچ دلیلی برای رد «کار کارشناسی» وجود ندارد. یعنی هیچ عاقلی نمی تواند مخالف «کار کارشناسی» باشد. این اصطلاحِ مطلوب و مقبول، در سال های اخیر بسیار مورد استعمال قرار گرفته و همین کثرت استعمال، موجب مسرت گردیده است. چرا که ظاهراً روزنه های امید به سمت اداره ی مدبرانه ی امور مملکتی گشوده شده است... اینها را آوردم تا تاکیدی باشد بر اینکه «کار کارشناسی» اصولاً خیلی خوب است؛ نه تنها خیلی خوب است، بلکه از واجباتِ مملکت داری است...
اما، دقت در چگونگی و چرایی استعمال این اصطلاح زیبا، روزنه های امید را مجدداً مسدود می کند! چرا که بیشترین استفاده از ترکیب «کار کارشناسی» در مواقعی صورت گرفته که قرار شده «پول مفت» به «فقرا» و «نیازمندان» برسد! این «پول مفت»، شامل «چندغاز»ی است که از جانب حاکمیت به عده ای از ساکنانِ فراموش شده ی سرزمین خوشبختی ها داده می شود.
اینجاست که کارشناسان، پا به میدان می گذارند و برای غربتِ «کار کارشناسی» مویه می کنند و وامصیبتا سر می دهند. کارشناسان، تمام علوم معقول و حتی منقول را ردیف می کنند تا اثبات نمایند که نباید «پول مفت» به کسی داد! با استمداد از تئوری های لوکس اقتصادی، قشقرق راه می اندازند که «آتیش زدند به انبانِ ملت» و سرمایه های ملی را به باد دادند!
«فقرا» که تا امروز خبری از «کار کارشناسی» ندیده و نشنیده بودند، هاج و واج مانده و از هم می پرسند: این کار کارشناسی که می گویند، چه هست؟ همان فرمولی که در تمام سال های گذشته بر امور کشور حاکم بود؟ شاید هم همان باشد که می گویند چون اکسیری می ماند که اگر کسی یک جرعه از آن را سربکشد، یک شبه ره صدساله می پیماید و از حضیض به اوج می رسد...
کارشناسان را، اما می شناسند. بعضی از آنها، با توسل به ماده و تبصره دپیلم گرفته و بعدها با برخورداری از تفضلاتِ خاص و صدالبته با پیروی از کار کارشناسیِ جاری در امور، بورس تحصیل در فرنگ گرفتند و حالا پیشوند «دکتر» دارند. بعضی دیگر، که روزگاری از فرطِ نداری، پول توجیبی خود را از بچه محل ها می گرفتند و یکهو و با تبعیت از کار کارشناسی حاکم بر مملکت، در انبار ثروت سقوط کردند و حالا آلاف و الوفی به هم زده اند. آن یکی، که زمانی از شدت تقوا، لاغرخجالت می کشید از بیت المال حقوق بگیرد و حالا برخورداری از تمام مواهب را «حق طبیعی» خودش بخاطر خدماتش به انقلاب می داند... خلاصه، «فقرا» می گویند، چرا حالا که همه برده اند و خورده اند و به نان و نوایی رسیده اند، همه یادشان افتاده که باید در ممکلت «کار کارشناسی» کرد؟ می گویند:«چرا نوبت به ما که رسید، آسمان تپید؟». می گویند: مگر ما اولین هایی هستیم که «پول مفت» می گیریم؟! همین الان هم کم نیستند کسانی که در روز روشن و بی آنکه داغ «فقر» بر پیشانی شان نقش بسته باشد، «پول مفت»_ آن هم نه با 4 یا 5 صفر_ تقدیم شان می شود و صدایی هم از هیچ کارشناسی درنمی آید. می گویند: یعنی تمام پول مفتی که در مملکت هزینه می شود، همین هایی است که به ما می دهند؟ که اگر اینگونه باشد، ما با کمال میل پس می زنیم این پول مفت را.
آنها که «حرف های خوب» می زنند و از برنامه و کار کارشناسی سخن می گویند، ایادی استکبار نیستند، بلکه «فقرای سابق»اند که «هذا من فضل ربی» شامل حال شان شده است. گوارایشان باد.