نگرانی از به انحراف کشیده شدن عزاداری ایام محرم، همه را دست به کار کرده است. همه دارند نصیحت می کنند و هشدار می دهند که مراقب «نحوه»ی عزاداری ها باشید. «شکل» عزاداری ها نباید باعث «وهن» اهل بیت باشد؛ از «حرکات» ناپسند، در جریان عزاداری ها پرهیز کنید. «دشمنان» دارند «سوء استفاده» می کنند؛ «صحنه»های زشت در عزاداری ها، سوژه ی رسانه های مخالف اسلام می شود.

به این منظور، بخشنامه ها و آیین نامه ها و توصیه نامه ها، پیاپی صادر می شوند. جلسات هم اندیشی و گردهمایی ها شکل می گیرند. تنبیه ها و تشویق ها گوناگون، بکار گرفته می شوند. خلاصه، انتقاد از «چگونگی» عزاداری، نقل محافل است.

مهمترین محرک برای شکل گیری منتقدان «شکلِ عزاداری»ها، تبلیغ های منفی و تخریبی مخالفین تشیع است و نه اینکه لزوماً، به این نتیجه رسیده باشند که برای پالایش مناسک دینی از پلشتی ها، باید کاری کرد؛ یعنی حرکتی کاملاً «دفاعی» است.

خوراک روزمره ی پایگاه های اینترنتی و شبکه های ماهواره ای، انتشار تصاویر وحشتناک و زشت از عزاداری های شیعیان است و مشاهده ی این صحنه ها، تحریک آمیز و ناراحت کننده است. و بدینگونه، جریانی منتقد در کشور شکل می گیرد که تمام همت خود را بر موضوع «شکل عزاداری»ها متمرکز کرده است.

تازه، برای رسیدن به این نقطه _که معترض ظاهر قضیه شوند _ سال ها صبر پیشه کرده و تحمل و تامل نموده اند. آن روز که نخستین انحراف ها، متولد می شدند، همه می گفتند: «امام حسین(ع) مالِ همه است. اجازه بدهید عاشقانش هر گونه که می خواهند عرض ارادت نمایند...». و امروز که آسیب های فراوانِ ناشی از این تفکر را می بینند، افتاده اند به تقلا که لااقل، «صورت» قضیه را سامان دهند. البته همین هم جای مسرت دارد و نمی توان نسبت به  آسیب های جدی برخی حرکت های ناشایست، بی تفاوت بود.

اما آنها که این میدانِ بازی را برای ما تعیین کرده اند، خوب می دانند که چه می کنند. انگشت گذاشته اند روی «اداهای سخیف بعضی شیعیان» و ما نیز بلافاصله، هجوم برده ایم به همان سمت. ما را به خوبی مشغول ساخته اند. آنها خوب می دانند که تلاش برای «اصلاح شکل عزاداری» در ایران، همانند «آب در هاون کوفتن» است. همانگونه که همین امروز، پس از این همه هشدار و انذار و اجبار، در برخی مناطق کشور، آب هم از آب تکان نخورده است.

غافل از اینکه، قضیه حادتر از این حرفهاست و ای کاش، این انحراف، به «صورت» و «ظاهر» و «شکل» عزاداری ختم می شد.

«موضوع اصلی» این است که اساساً ما «حسین(ع)» را اشتباه گرفته ایم و در حالی که مبنای کار، دچار اشکال است، اصرار بر اصلاح شاخ و برگ، چه مفهومی دارد؟ این جمعیتی که دارند بر سر و سینه می زنند، آیا در کیستی حسین(ع)، توافق دارند؟ آیا پذیرفته اند که او که بود و چه می خواست و چه کرد؟ اگر بخواهیم شعار بدهیم، می گوییم «آری، می دانند». و اگر بخواهیم، با توجه به آنچه در جامعه جریان دارد، داوری کنیم، قطعاً خواهیم گفت «نه، نمی دانند». اگر قرائت همه ی «حسین چی»ها از «حسین(ع)» یکی بود، دیگر این صورت های زشت در عزاداری وجود نداشتند. امروز، هر کس برای خود قرائتی از حسین(ع) دارد. فقیر و غنی، رئیس و مرئوس، تاجر و شاعر و... هر کدام حسینِ خاصِ خود را دارند! دقیقاً به همین دلیل است که تحول خاصی در اصلاح امور رخ نمی دهد. از رفتار سیاسیون کشور گرفته تا عادت های توده ی مردم، همه نشان از کثرت حسین(ع) دارد.

انحراف بزرگتر، این است که حسین(ع) حقیقی، در همهمه ی دعوا بر سر «چگونه سینه زدن»، گم شده و با این وصف، آنانکه برای اصلاح «پوسته» عزاداری ها حنجره می درند، در حال فرصت سوزی هستند. زمان به نفع گسترش این انحراف در حال گذر است.