«دینداری» با توزیع فله ای «نماد»ها
بکارگیری «فله ای» و «بی محابا»ی «علائم» و «نماد»های مذهبی در جامعه ایران، تبدیل به «عادت» معمول شده است. طی سالهای گذشته، تفکری در این جامعه رواج یافته که بر اساس آن برای ساختن جامعه ای با مشخصه های دینی، باید به تولید و عرضه ی انبوه «نماد»های دینی همت گماشت. دقت کنید که در این تفکر، «نماد» و «سمبل» است که مهمترین جایگاه را دارد. طبعاً نباید در جریان مورد اشاره بدنبال «مبنا» و «اصول» بود. به بیان ساده تر، «پوسته» و «قشر» است که مورد توجه واقع می شود. یکی از دلایل این رویکرد، قطعاً سهل الوصول بودن آن است. یعنی براحتی می توان با توسل به روش های ابتدایی و ساده، این گونه ی فعالیت دینی را سامان داد.
خروجی این فعالیت، در چهره جامعه، عیان است. همه جا می شود اثری از این فعالیت دینی را یافت و جالب اینکه «همه» هم می توانند در چنین حرکتی، مشارکت داشته باشند. در ورای فعالیت دینیِ «نمادمحور» و «ظاهرگرایانه» نمی توان ردپای ساعت ها مطالعه و تفکر را جستجو کرد. شایدبتوان برای اینچنین فعالیتی عنوان «دین بخشنامه ای» را نیز داد. محتوای این نوعِ خاص از فعالیت دینی، برآمده از ابلاغیه ها و بخشنامه های سازمانی است. یعنی با امضای یک نفر، می شود دستورالعمل فعالیت دینی را اجرایی کرد! و البته با امضای شخص دیگری، این دستورالعمل، می تواند «کن لم یکن» تلقی شود!
تاثیر اساسی چنین روندی، در انحراف اذهان از «اصول» و توجه به «شاخ و برگ» متجلی می شود. جهت دهی افکار عمومی به سمتی می رود که مطالبات مردم از دین نیز محدود و منحصر در «مظاهر» می شود. در یک نگاه بدبینانه، می توان ادعا کرد که این جهت گیری، به سست شدن بنیادهای «جامعه دینی» و در پی آن، به «افول اندیشه حکومت دینی»، ختم می شود. این در حالی است که انتظار ابتدایی از یک حکومت، اداره مطلوب جامعه انسانی است و نه تغییر «لعاب» اجتماع...
با آنکه هر روز بیش از گذشته، متفکرین و اندیشمندانِ برآمده از دل انقلاب اسلامی بر این آسیب ها وقوف بیشتری می یابند، مع الاسف هر روز نیز بیش از گذشته، در دام این آسیب ها گرفتار می آییم. به تعبیری دیگر، ضمن آنکه منتقدین و اهل نظر، نسبت به آفت های جامعه دینی، بیناتر می شوند، بازهم شیوع این آفت ها با سرعت بیشتری پیش می رود.
آنها که به «ظاهرگرایی» دینی دامن می زنند، موضوع مهمی چون «جامعه دینی» را به قدری پیش پا افتاده فرض کرده اند که تصور می کنند با الزامی شدن نثار صلوات بر رسول اکرم(ص) در رادیو و تلویزیون، به دیندار شدن مردم کمک می کنند. غافل از اینکه، «توزیع فله ای» کالایی چون هویج، به بی میلی مردم نسبت به هویج منجر می شود، چه برسد به «توزیع فله ای نمادهای دینی»!
چگونه می توان پذیرفت که با پوشاندن معابر و کوی و برزن با بنرهای غول پیکر دینی! به «تعمیق باورهای دینی» کمک شده است؟ کدام دین شناس و روان شناس و جامعه شناسی چنین جهت گیری سطحی را تایید کرده است؟!
در چنین جامعه ای است که برای اعتراض به یک سخن ساده و یا یک حرکت کوچک مثلاً غیراخلاقی از جانب یک مقام مسئول در فلان سفر خارجی، «کفن پوش» می شوند ولی در برابر انحراف از اساسی ترین مبانی اسلام و انقلاب، حتی بیانیه نیز صادر نمی شود. در سایه رویکرد «ظاهرگرایانه» است که همواره برای مردم ایران، «حاشیه» مهمتر و جذاب تر از «متن» است. حاشیه دینداری، حاشیه اقتصاد، حاشیه سیاست، حاشیه ورزش و... بسیار حیاتی تر از متن آنهاست.