مدعیان ولایتمداری و پرونده های راکد

«لاف زدن»، عادت بسیاری از جماعت است. لاف زدن، یعنی ادعای دروغ. به بیان ساده، آنها که «لاف» می زنند، رگه هایی از ریا و دو رویی را با خود همراه دارند. «لاف زدن»، «خوره»ای است که به جان جامعه افتاده و بنیادش را به باد داده است. با شیوع لاف زدن، نمی توان روی هیچ اصل و قاعده ای حساب کرد. چون «لاف زنان» بزودی همه این اصول را لجن مال خواهند کرد... 
از نمونه های بسیار آشکارِ این پدیده، در نوع برخورد با سمت گیری های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی رهبر انقلاب قابل مشاهده است. مرور آنچه در سال های اخیر با این جهت گیری ها شده است، چهره «لاف زنان» را بر ملا می سازد؛ آنچه در ادامه می آید، تنها بخشی از رفتارهای خجالت آور مدعیان را تصویر می کند و روایت کامل این جفا، مثنوی هفتاد من کاغذ است... 

مبارزه با «مبارزه با مفاسد اقتصادی» 
چه کردند؟ چه شد؟ چه کسانی چنین کردند؟ آیا دشمنان تابلودار انقلاب بودند که مبارزه با مفاسد اقتصادی را متوقف کردند؟ کارنامه مدعیان ولایتمداری، در مبارزه با مفاسد اقتصادی بر کدام دستشان است؟ راست یا چپ؟! 

اسلامی شدن دانشگاه ها 
چه برداشتی از این مفهوم بنیادین صورت گرفت؟ آنها که بودند که «اسلامی» شدن را در مبارزه با «پیراهن آستین کوتاه» و یا «جداسازی دختر و پسر» تعبیر کردند؟ آیا رهبر انقلاب چنین تلقی سخیفی از اسلامی شدن دانشگاه داشتند؟ راستی چرا این گونه کردند؟ چنان برخوردی با «اسلامی شدن دانشگاهها» صورت گرفت که دلسوزان حقیقی نیز از خیرش گذشتند. 

از «ناتو»ی فرهنگی تا «نانو»ی فرهنگی 
در محفلی به اصطلاح فرهنگی، مستمع بودیم. یکی از حاضرین که مثلاً می خواست مراتب فضل و آگاهی سیاسی خود را به رخ بکشد، به صحبت های رهبر انقلاب استناد کرده و چنین خروشید که: «ما باید جوانان را آگاه کنیم. اصلاً آیا جوانان ما می دانند که «نانو»ی فرهنگی چیست؟» بعد از اندکی تامل، فهمیدیم که بنده خدا می خواسته از «ناتوی فرهنگی» بگوید ولی چون این روزها، از لفظ «نانو تکنولوژی» و هم خانواده های آن، استفاده بیشتری می شود، چنین تصور کرده که «نانوی فرهنگی» هم وجود دارد! 
باور کنید همین الآن هم بعد از گذشت چند سال از طرح این موضوع، بسیاری از «لاف زنان» نمی دانند که «ناتو» چیست و ناتوی فرهنگی چه؟ 

جنبش نرم افزاری یعنی تولید انبوه سی دی مداحی! 
وقتی ایشان در پاسخ به دغدغه های جمعی از دانش آموختگان حوزه و دانشگاه، سخن از «جنبش نرم افزاری» و «نهضت تولید علم» به میان آوردند، بلافاصله «مراسم» و «گرامیداشت» برپا شد و سمینار و ... جریان گرفت. اما بازهم «لاف زنان» نفهمیدند که منظور چه بود؟ اجازه هم ندادند که دیگران نیز بفهمند. همین لاف زنان بودند که «تولید سی دی های مذهبی» را در راستای «جنبش نرم افزاری» معنی کردند و چه پول ها که برای این باور سطحی خرج نشد! در کوتاهترین زمان ممکن، سی دی های مداحی _ آن هم با محتوای آنچنانی _ در راستای لبیک گویی به منویات مقام ولایت در جهت جنبش نرم افزاری! بصورت فله ای وارد بازار شد. چه جنبشی به راه افتاد! 

رفع «مظلومیت فرهنگ» با بنرهای رنگارنگ 
رهبر انقلاب، از مظلومیت فرهنگ در کشور گلایه کردند. بلادرنگ، تحرکات شروع شد. بودجه ها چند برابر شدند. جلسات و سمینار هم که جای خود دارند... اما نتیجه این کارها چه شد؟ آیا حقیقتاً منظور رهبر انقلاب از مظلومیت فرهنگ، تنها بودجه اندکش بود؟ 
البته اگر همین بودجه ها، با اندکی هوشمندی مصرف می شدند، باز هم می شد شاهد برخی اتفاقات بود. اما دیدیم که «بنرهای عریض و طویل» چگونه بودجه فرهنگ را مکیدند. لابد متولیان فرهنگ نیز چنین می پندارند که «نصب بنز و پوستر» در خیابان ها و معابر عمومی، می تواند مظلومیت فرهنگ را رفع کند! 

مراسم ختم برای «عدالتخواهی» 
ایشان صراحتاً از «مطالبه عدالت» سخن گفتند. از فریاد زدن برای عدالت. و دیدیم که چه گوش های شنوایی برای شنیدن این فریادها تیز شدند! و می بینیم که «لاف زنان» چه تحملی در برابر صراحت لهجه و مطالبه عدالت دارند. آنها که لاف ولایت می زنند برای عدالت چه کردند؟ کدام دست ها بودند که مراسم «ختم عدالت» را در سکوت مطلق برگزار کردند؟ کیستند آنان که کمترین حجم سخنرانی های خود را به «عدالت» و شئون آن اختصاص ندادند؟ کیستند آنان که حتی لفظ خشک و خالی عدالتخواهی را هم برنمی تابند؟ 

سال نوآوری و شکوفایی 
از این بهتر نمی شود دستورالعمل رهبر یک مملکت را به سخره گرفت. بدفهمی از یک موضوع هم حدی دارد. اینکه فلان توالت عمومی را هم وقتی افتتاح می کنند حتماً به سال «نوآوری و شکوفایی» اشاره کنند. اینکه حفاظت از محیط زیست و رعایت بهداشت را به نحوی به «نوآوری و شکوفایی» ربط بدهند... به نظر نمی رسد که دشمن آشکار این کشور، چنین بتواند مقام رهبری را تخریب کند که «لاف زنان» می کنند! سال 87 به نیمه خود نرسیده، و «نوآوری و شکوفایی» را آنچنان لوث کرده اند که همین جا ختمش را گرفتند و فاتحه! چرا؟

ارتباط با طیف های مختلف جامعه 
رهبر انقلاب، با دانشجویان، طلاب، شعرا، نویسندگان، ورزشکاران، فیلمسازان، بانوان، اهالی موسیقی، اساتید دانشگاه و... مکرراً نشست و برخاست دارند. در این تعاملات است که تندترین نقدها را می شنوند و صریح ترین نکات را گوش می سپارند. اما در حلقه های میانی چه خبر است؟ آیا در سایر مناطق کشور نیز این گونه است؟ آیا «لاف زنان» نیز چنین می کنند؟ روشن است که از این خبرها نیست. نه تنها این گونه نیست، بلکه گاه شنیده ایم که بعضی از همین «لاف زنان» به برخی دیدارهای رهبر انقلاب با برخی طیف های اجتماعی، ایراد هم می گیرند و مصلحت نمی دانند که ایشان چنین کنند! 
و این قصه سر دراز دارد. 
آنها که لاف ولایتمداری می زنند و دچار «سوء تعبیر» نسبت به جهت گیری های رهبر هستند، باید بدانند که چندان تفاوتی با مخالفین آشکار رهبر ندارند. حتی به جرات می توان گفت که آسیب «لاف زنان» به انقلاب، بیشتر از آسیبی است که امریکا و دیگران بتوانند بر انقلاب وارد آورند. 

پس به قول خاقانی: 
لاف يکرنگي مزن تا از صفت چون آينه                از درون سو تيرگي داري و بيرون سو صفا