وقتی انسان، «گرگِ انسان» می شود!
«ابزارانگاري» بيماري شايع عصر ماست. آنچنان همهگير است كه ديگر هيچ مفهومي ـ حتي از نوع مقدسش ـ شاني در مقابل آن ندارد. «ابزارانگاري» زائيده تفكر مدرن است. بر اين اساس، عناصر موجود در مجموعة حيات بشري ـ بدون توجه به جنسشان ـ زماني اصالت دارند كه «من» را در دستيابي به «هدف» مساعدت و معاضدت نمايند. در غير اين صورت، فاقد ارزش بوده و موضوعيت نيز ندارند. رسيدن به سود، منفعت، ثروت، قدرت، شهرت و سلطه، قرباني ميخواهد و دستيابي به آنها ابزار. اين ابزار ميتواند هر چيزي باشد. انسان، طبيعت، ماشين، دين، دانش و ...
وقتي انسان ابزار انسان ميشود
به تعبيري، نگاه ابزارگرايانه از بطن تفكر «انسانگرايانه» متولد شده و در دامان اين انديشه، مشروعيت يافته است. ابزارگرايي، انسان و داراييهايش را به يغما برده و از جوهر او چيزي جز زيادهخواهي باقي نميگذارد. تمامي فضيلتهاي اخلاقي و انساني در پيشگاه اين تلقي ويرانگر، رنگ ميبازند. در سايهسار آموزههاي اين مرام، انسان تبديل به موجودي سيريناپذير ميشود كه حتي به «آدمخواري» نيز روي ميآورد! آري آدمخواري. سالها پيش، زمانيكه «توماس هابز»، انسان را «گرگِ انسان» ناميد، شايد همگان به اين گفته به چشم يك تئوري غيرقابل تحقق مينگريستند ولي امروز شاهديم كه چگونه نظام حيات بشر به سمتی حركت ميكند كه انسانها را مبدل به گرگ نمايد. تجسم اين گفته چندان سخت نيست. مگر غير از اين است كه امروز «انسان»ها، «انسان»ها را ميخورند و بر پشتههاي همنوعان خود كاخ آرزوي خود را بنياد مينهند؟
نظام زندگي بشرِ امروز، بازخوردي غير از «آدمخواري» ندارد. ساختار زندگاني جديد، به شكلي آببندي شده است كه مردمان چنين ميپندارند كه اگر ديگران را نخورند، خورده ميشوند. پس «هر كه خورندهتر، بَرندهتر»! به واقع به انسان ياد ميدهند كه «حيات» خود را در «ممات» ديگران بجويد و «سعادت» خود را در «فلاكت» سايرين.
روابط اقتصادي حاكم بر جامعه انساني را بنگريد. ظالمانهترين مناسبات با صرا خواهيد ديد. بهرهكشيهاي بيحد و حساب و قواعد يكطرفهاي كه به نفع طبقهاي معين برقرار گرديده است، آنچنان عادي و طبيعي جلوه داده ميشوند كه گويي از ازل چنين بوده و ضعفا محكوم به تحمل اين شرايط هستند.انديشمند اقتصاد مدرن، تعريفي كه از رفاه ارائه مينمايد، بر اين استوار است كه براي بهرهمندي جمعي از انسانها از مطلوبيت، چارهاي جز اين نيست كه جمعي ديگر از انسانها بهرهمند نباشند.
البته اين تنها انسان نيست كه ابزار ميشود. همانگونه كه گفته شد، هيچ عنصري در اين وادي در امان نيست. حريم خدا نيز مورد تعرض واقع ميشود. آيات و نشانههاي الهي، كه جز براي تنبه انسان نيستند، نيز وسيله مي شود. وسيلهاي براي دست يازيدن به شهرت، شهوت، قدرت، ثروت و ...