مخالفت با دولت بایّ نحوٍ کان
واعظ شهیر شهر داشت سخن میگفت؛ حرفهایش جذاب و گیراست همیشه. بویژه که رگههایی از انتقاد را نیز همواره چاشنی سخنانش میکند؛ انتقاد از همه و هر کس. همین روحیه هم خیلیها را مشتریاش کرده...
درد دین دارد و این را میشود به راحتی از تک تک جملاتش دریافت کرد. معمولاً از آنچه در جامعه میگذرد، اگر مغایر با معارف دینی تشخیص دهد، پرده برمیدارد و به بانیان چنان وضعیتی معترض میشود.
این بار هم از اینکه شعائر دینی در جامعه کمرنگ شده، شکوه میکرد... در همین فضا بود که پای دولت را هم وسط کشید و زبان به انتقاد گشود که «دولت، دین را تعطیل کرده و چسبیده به «مسکن مهر» و «اشتغال» و این حرفها! اینها که برای ما دین نمیشود، کمی هم به فکر ترویج دین باشید...». او حرفهایی قریب به این مضمون را به ادبیات مختلف تکرار میکرد.
شنوندگان، اما هاج و واج ماندهاند که این چه جور استدلالی است. و بار دیگر امواج پرسش و شبهه در ذهن جان میگیرد. باز هم بحث نخنما شدهی «نسبت دین و دنیا» و «دین و دولت» پا میگیرد. از نگاههای مخاطبان میشود فهمید که درست متوجه منظور واعظ نشدهاند. برخی، البته احسنت احسنت میگویند و با حرکات سر، او را تایید میکنند.
او را از اینکه درد دین دارد، تحسین میکنیم، اما گویا فرمول «مخالفت با دولت بایّ نحوٍ کان» واعظ ما را نیز به ورطهی احساس کشانده و از وادی انصاف دورش کرده. برای همین هم حتی مقدمات بدیهی معارف دینی را نادیده گرفته و صرفاً برای اینکه دستاویزی جهت انتقاد از دولت دست و پا کرده باشد، از معقولات نیز غفلت کرده است.
ایشان توضیح ندادهاند که مسکن مهر و پروژههای اشتغالزایی، چگونه میتواند مانع دینداری مردم یا تبلیغ دین شود؟ آیا دولت، از کیسهی دین برای مسکن و اشتغال هزینه میکند؟ آیا اگر مستاجرین صاحب مسکن شوند و بیکاران مشغول کار، از دین دور میشوند؟
آیا ایشان شنیدهاند که «من لا معاش له، لا معاد له»؟ لابد شنیدهاند؛ اینها همان معارفی هستند که امثال ما از ایشان بهره بردهایم. آیا فکر نمیکنند که با این استدلالِ لنگ، باز هم بحث کهنهی تقابل دین و دنیا را پیش کشیده و با دستان خود، زحمات علمای اسلام را برای ارائهی تصویر حقیقی دین به باد میدهند؟
از اینها گذشته، چه کسی گفته که دولت، تنها باعث و بانی بیدینی یا دینداری مردم است؟ آیا دیگرانی که لشکری عظیم را تشکیل میدهند، هیچ تکلیفی در قبال دین مردم ندارند؟!
البته ما مثل این واعظ محترم، نمیپذیریم که مردم از دین دور شدهاند، اما به فرض هم که اینگونه باشد، حالا این اتفاقات چه ربطی به مسکن مهر دارد؟! مثلاً اگر دولت برنامهای به نام مسکن مهر نداشت، مردم دیندارتر بودند؟
این روزها و در پی بروز برخی عوارض در حاشیهی دولت، در کنار انتقادات وارد، موجی از انتقادات بیربط نیز به راه افتاده که آنچنان خالی از منطقاند که به تدریج به مزاح شبیه شدهاند. این رویهی غیرمنطقی، باعث شده که انتقادات اصلی و مهم نیز تحتالشعاع قرار بگیرد.
اینکه کسی از دولت مستقر به هر دلیلی خوشش نمیآید دلیل نمیشود که هر جا هر اتفاق ناخوشایندی افتاد ربطش بدهد به دولت و جریان کذاییاش. مثلاً برخی دلسوزان، شیوع بدحجابی در نزد زنان و دختران را به لطایفالحیل ربط میدهند به برخی اعضای دولت و برنامههایی نظیر همایش ایرانیان خارج کشور یا آوردن منشور کوروش به ایران و امثالهم. بیآنکه بخواهیم در ماهیت این نمونهها قضاوت کنیم، آیا حقیقتاً چنین برنامههایی میتوانند عامل اصلی شیوع بدحجابی باشند؟! البته نباید عملکرد دولتمردان را در شکلگیری رفتارهای اجتماعی نادیده گرفت، اما انصافاً نمیتوان با پیش کشیدن پدیدههای نوظهوری مانند جریان انحرافی و... به تبرئهی دیگران پرداخت.
آن وقت این سئوال پیش میآید که آیا قبل از اجرای مسکن مهر توسط این دولت، مردم دیندارتر بودند؟ یا آیا قبل از ظهور جریان انحرافی، زنان و دختران، باحجابتر بودند؟!