آوازه ی دیار فرنگ که به گوش شاهان قجر رسید، سودای آن دیار نیز بر سر آمد. این، درست در همان روزگاری بود که فقر و فلاکت از سر و روی ایران و مردمانش می بارید. شاهان قجر، به بهانه ی مشاهدات تحوّل آفرین، راه فرنگ در پیش می گرفتند و آن زمان که برمی گشتند، جز جیب های خالی و استقراض خارجی و مقداری افاده، چیزی به همراه نداشتند. به واقع، این سفرها، اقتضای منصب شاهی بود! هزینه ی این سفرهای بی خاصیت را، البته که سفره ی رعیتِ مفلوک تامین می کرد. و بدینگونه، هوای فرنگ برای شاه قجر، به قیمت شکم های خالی برای مردمان آن روزگار تمام می شد...